جناب آقای سعید محمدی
با سلام و احترام
من و دیگر آینده پژوهان خود را پیشگوی آینده تلقی نمی کنیم. هدف و تخصص ما شناخت سناریوهای ممکن، باورکردنی، محتمل، و مطلوب آینده است.
بحث مدل های ذهنی و آشکارسازی پیش فرض ها به صورت مبسوط در کتاب سناریونگاری بررسی و توضیح داده شده است.
من کاملا با این جمله شما موافقم که "شیوۀ تفکر سیستمها نه تنها شیوۀ تفکرتحلیلی، بلکه شیوه های تفکر ترکیبی و رفتارگرایانه را نیز لازم میداند. اما درعین حال باور دارد که شیوه های فکری یادشده هریک برجنبۀ خاصی از کلِ یک سیـستـم ناظر اند و متأسفـانـه هیچـیک برای شناختِ یک کلِ همبسته کافی نمیباشد." اما برداشت من از تعلق خاطری که به تفکر سیستمی دارید این است که تفکر تحلیلی و پیش بینی و آمادگی برای آینده محتمل را به کلی نادرست و بی فایده می دانید در حالیکه این طور نیست.
اگر شما خود و دیگران را از استفاده و بهره گیری از جنبه های مثبت سایر شیوه های تفکر محروم نساخته و نمی سازید آنگاه من مخالفت خاصی با شما ندارم.
چالش آشفتگی فکری یا پلورالیسم فکری آنچنان هم که تصور می کنید غیر قابل هضم یا مدیریت نیست. اکثر آینده پژوهان حرفه ای جهان بر این نکته تاکید دارند که در یک پروژه آینده پژوهی جدی و عمیق شما باید از مجموعه ای کامل و جامع از روش ها و شیوه های تفکر بهره ببرید. در نتیجه اگر یک فرد به تنهایی نمی تواند در آن واحد چندین شیوه ارزیابی و انتخاب و تصمیم را پیگیری کند می تواند درقالب یک گروه کاری از عهده این کار بر آید. امروزه موارد آینده پژوهی فردی بسیار بسیار نادر است و تقریبا همه پروژه ها و مطالعات آینده پژوهی محصول یک فعالیت جمعی و گروهی است. هر شخصی بخشی از بینش ها و ایده های خود را سهیم می شود و محصول نهایی اصطلاحا معرف خرد جمعی است.
درباره امکان پیش بینی و آمادگی باید گفت اسناد موجود نشان می دهند که بخش های برنامه ریزی شرکت نفتی شل پس از پیش بینی بحران تحریم نفتی سال 1973 توسط اعراب و سقوط شوروی خود را واقعا برای این شرایط آماده کرده بودند.
درباره توان پیش بینی آینده محتمل به کار بردن لفظ "قادرین مطلق" مجددا یادآور دیدگاه های ایدئولوژیک است. در واقع کسانی که بحران ها را پیش بینی کرده اند عمدتا خارج از محافل قدرت و تصمیم گیری بوده اند و به همین خاطر درستی پیش بینی آنها مدتها پس از رخداد حادثه مذکور مورد توجه قرار گرفته است. حتی در مورد حادثه یازده سپتامبر اسنادی وجود دارد که برخی از کارشناسان درباره امکان استفاده از یک هواپیمای غیر نظامی ربوده شده برای برخورد با برج های تجارت جهانی هشدار داده بودند. اما اکثر این پیش بینی ها و هشدار ها نادیده گرفته شده اند به این دلیل که این اشخاص در حاشیه نظام های اقتصادی و قدرت قرار داشته اند.
گاهی اوقات بخش هایی از این پیش بینی ها مورد توجه قرار می گیرند و درجه ای از آمادگی ایجاد می شود. اما عمدتا پیش بینی های قابل توجه فقط پس از بروز شگفتی ها و رخدادها در کانون توجه قرار می گیرند.
شما همیشه می توانید خروجی تفکر تحلیلی را به عنوان گام صفر یا یک مطالعه اولیه برای گام بعدی یعنی تفکر سیستمی تلقی کنید. شناخت مستقل متغیرها بی شک در مرحله بعدی یعنی درک روابط متقابل و متقاطع و اثرات درجه دوم و سوم و غیره کمک می کند. گاهی اوقات در تفکر سیستمی چنین درکی به صورت ضمنی و غیر صریح پذیرفته می شود اما گاهی نیز به صورت صریح و شفاف تاکید و اشاره می شود که هر تمرین تفکر سیستمی مستلزم شناخت تحلیلی و اولیه است.
در بحث های پیشین اشاره کردم که مواردی وجود دارد که بنابر شرایط و منابع و نوع مساله یا موضوع تفکر سیستمی و فاصله گرفتن از نگرش های پیش بینی و تحلیلی بسیار کلیدی است.
به عنوان مثال در یکی از روش های آینده پژوهی تحت عنوان پس نگری از آینده به امروز تاکید می شود که
به طور کلی هرگاه که یک مشکل بزرگ اجتماعی در کانون توجه قرار می گیرد استفاده از روش پس نگری از آینده به امروز توصیه می شود. علاوه براین، مشخصات عمومی موضوعات مناسب برای پس نگری از آینده به امروز به شرح زیر هستند:
زمانی که مشکل مد نظر بسیار پیچیده است و بر بخش ها و سطوح مختلف جامعه تاثیر
می گذارد.
زمانی که ضرورت یک تغییر اساسی و بزرگ احساس می شود. یعنی زمانی که تغییرات
اندک و حاشیه ای درون نظم حاکم کافی نبوده و جوابگو نیستند.
زمانی که روندهای مسلط بخش مهمی از مشکل مد نظر را تشکیل داده اند. این روندها
عموما سنگ بنای پیش بینی هستند.
زمانی که مشکل مد نظر بیشتر به خاطر عوامل بیرونی ظهور یافته است و نیروهای بازار به تنهائی از عهده حل آن بر نمی آید.
زمانی که افق نگاه به آینده آنقدر طولانی است که بتوان قلمرو و فضای لازم را برای انتخاب
های عمدی تاثیر گذار در اختیار داشت.
بی تردید بارزترین نمونه از مشکلاتی که با مشخصات عمومی فوق تناسب دارد بحث "توسعه پایدار" و همچنین "عدالت اجتماعی" است.
اگرچه در حوزه آینده اندیشی و آینده نگری هنوز رویکردهای مبتنی بر پارادایم پیش بینی مسلط هستند اما در طی دهه های گذشته استفاده از روش های مبتنی بر "سناریوها" به تدریج رو به افزایش است. یکی از منافع کاربرد سناریوها مواجهه و مقابله با "عدم قطعیت" است.
برای مطالعه بیشتر این مقاله را ملاحظه کنید
http://www.vahidthinktank.com/articles/35.htm
در پایان می توان از بحث های کلی فاصله گرفت و یک نمونه تمرینی را برای بررسی تعامل تفکر تحلیلی و تفکر سیستمی و مزایا و معایب هریک انجام داد. مثلا آینده انرژی. آینده منازعه اعراب و اسرائیل. آینده زنان. یا هر موضوع جالب دیگر. وقتی که یک موضوع مشخص و ملموس را انتخاب کنید بهتر می توانید مزایا و معایب شیوه های تفکر و نحوه تعامل آنها را بررسی کنید. اما اگر می خواهید که یک آینده پژوه موفق باشید هیچ گاه نسبت به یک شیوه خاص از تفکر تعلق خاطر شدید پیدا نکنید.