نگاه دایناسوری و حس قورباغه ای
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[25 Apr 2004]
[ وحید وحیدی مطلق]
تهران, 5 اردیبهشت 1383
چکیده:
واکنش مناسب و بهنگام انسان ها به شرایط تغییر یافته محیطی به شدت تحت تاثیر توانایی درک و تحلیل وهمچنین الگوی وزن دهی و تعیین میزان اهمیت مولفه های مختلف تغییر است. از سوی دیگر توانایی های ادراکی و الگوی وزن دهی افراد با چارچوب های فکری و سمت گیری های ذهنی آنها ارتباطی تنگاتنگ دارد. در این مقاله دو مفهوم لختی واکنش و کم اهمیت دانستن تغییرات تدریجی معرفی و بررسی می شوند. گاهی اوقات برای به خاطر سپردن بهتر این مفاهیم از آنها تحت عناوین نگاه دایناسوری و حس قورباغه ای یاد می شود. در پایان چندین توصیه برای از بین بردن سمت گیری های ذهنی پیشنهاد می شود.
مقدمه
یکی از مهارت های اساسی هر تصمیم گیرنده, شناخت, فهرست بندی, و شفاف سازی پیامدهای آینده ناشی از انتخاب گزینه های مختلف به شمار می رود. هنگام شفاف سازی و فهرست بندی چنین پیامدهایی علاوه بر مهارت پیش بینی آینده دسترسی به اطلاعات مفید و با کیفیت ضروری است. در اکثر موارد دسترسی به چنین اطلاعاتی منجر به کاهش عدم قطعیت ها شده و در نتیجه پیش بینی پیامدهای آینده و فهرست بندی آنها را تسهیل می کند. اما در موارد بیشماری علی رغم وجود اطلاعات با کیفیت و مفید و همچنین توانایی نسبتا خوب پیش بینی پیامدها, واکنش و اقدام نامناسب و بی کیفیتی توسط انسان ها انجام می گیرد. یکی از دلایل چنین ضعفی وجود سمت گیری های ذهنی و همچنین الگوی نا مناسب وزن دهی پیامدها است.
سمت گیری های ذهنی در واقع به خاطر چارچوب های فکری و نوع نگاه افراد به مسائل پیرامونی روی می دهند. به عنوان مثال افراد معمولا هنگام بررسی اطلاعات برحسب نگرش خود روندهای مطلوب و خوشایندی را شناسایی می کنند در حالیکه اصلا چنین روند هایی وجود ندارند یا از سوی دیگر روند های واقعی اما ناراحت کننده و ناخوشایند را نادیده می گیرند. تصمیم گیران در اکثر موارد آندسته پیش بینی هایی را که مخالف انتظارشان بوده و ناراحت کننده هستند, رد کرده و نمی پذیرند . وجود سمت گیری های ذهنی موجب لختی واکنش و همچنین کم اهمیت دانستن تغییرات تدریجی می شود. اولین گام غلبه بر این چالش ها آگاهی از وجود این سمت گیری های ذهنی است. در بخش های بعد دو مفهوم یاد شده معرفی و بررسی می شوند. شایان ذکر است که سمت گیری های ذهنی و الگوهای وزن دهی, هم تصمیم ها و اقدامات فردی را تحت الشعاع قرار می دهند و هم اقدامات و واکنش های اجتماعی.
نگاه دایناسوری و لختی واکنش
سال ها پیش دایناسورها حاکمان بلامنازع کره زمین بودند. این حیوانات در قالب گونه های گوشتخوار و گیاه خوار در اکوسیستم زمین بدون هیچ مشکل خاصی و با آرامشی باور نکردنی زندگی می کردند. آنها تصور می کردند که چون جثه بزرگی دارند احتمال انقراض نسلشان تقریبا صفر است. اما همین اعتماد بیش از حد به رویداد های آینده بالاخره روزی به ضرر آنها تمام شد.
داستان از این قرار بود که در یک ظهر بسیار گرم و معتدل ناگهان چندین شهاب سنگ در جو کره زمین مشاهده شدند که با سرعتی خیره کننده به سطح زمین نزدیک می شدند. طبیعتا نگاه دایناسورها به سمت آسمان متوجه شد. برخی از آنها به یکدیگر می گفتند:" چه منظره زیبایی تا کنون گوی های آتشین در آسمان ندیده بودیم آن هم این وقت روز."
دایناسورها علی رغم جثه بزرگ خود مغزهای کوچکی داشتند. با این وجود, چند ثانیه به برخورد عظیم و شدید شهاب سنگ ها با کره زمین باقی نمانده بود که بعضی از آنها کمی نگران شدند. اما مغز آنها آنقدر کشش نداشت که بتواند پیامدهای احتمالی این برخورد را شبیه سازی کند. از طرف دیگر جثه بزرگشان مغز کوچکشان را به سمت دست پایین گرفتن پیامدها و عواقب این برخورد سرنوشت ساز سوق می داد.
بالاخره اتفاقی که نباید رخ می داد همه ساکنان کره زمین از جمله دایناسورها را غافل گیر کرد. شهاب سنگ ها یکی پس از دیگری به زمین اصابت کردند و ابری غلیظ از گرد و خاک به هوا برخاست. برخی از حیوانات در همان لحظات اولیه از بین رفتند و برخی دیگر نیز در روز های آینده. گرد و خاک و غبار مدتی طولانی در جو زمین باقی ماند و جلوی پرتوهای حیات بخش و گرمابخش خورشید را گرفت و بدین ترتیب عصر یخبندان و سرما آغاز شد. باورش کمی دشواراست اما در ظرف مدتی کوتاه نسل موجوداتی که همیشه به نگاه و درک خود اطمینان داشتند, منقرض شد. آنها در واقع قربانی نگرش خود شده بودند.
این استعاره ساده به ما انسان ها کمک می کند تا برخی ضعف های خود را شناخته و درصدد اصلاح آنها برآییم. نگرش ما به محیط پیرامونی به شدت متاثر از باورها, طرز فکرها و پنجره هایی است که در ذهن خود نصب کرده ایم و از دریچه آنها به اطراف می نگریم. اتکا واعتماد بیش از حد به نگرش های شخصی باعث می شود که توانایی های ادراکی و تحلیلی ما هنگام مواجهه با تغییرات و یافتن اقدامات مناسب و اثربخش تضعیف شود. سمت گیری های ذهنی موجب می شود که بسیاری از تغییرات مهم را علی غم وجود شواهد و اطلاعات کافی نادیده بگیریم. یا برعکس, بر پایه واقعیت هایی برای آینده برنامه ریزی کنیم که وجود خارجی ندارند.
در مقایسه با وضعیت خاص دایناسورها, در حیات اجتماعی انسان ها اهمیت تصحیح نگرش ها و مبارزه با سمت گیری های ذهنی شاید بیشتر باشد زیرا بسیاری از تغییرات شتابانی که از راه می رسند ناملموس هستند و به سختی می توان آنها را اندازه گرفت یا مشاهده کرد. حتی خبرگان و کارشناسان نیز قادر نیستند که همه پیامدهای جهانی شدن, تحول و تغییر نظام های ارزشی و نهایتا انقلاب های فنآوری از جمله به نژادی, نانو فنآوری, هوش مصنوعی, بیوفنآوری و غیره را به خوبی شفاف سازند.
تاخیر در واکنش مناسب که به بیان ساده لختی واکنش نامیده می شود شاید آنچنان خطرناک باشد که بقای افراد و سازمان ها را در معرض خطر قرار دهد. لختی واکنش بیش از آنکه ناشی از بزرگ بودن جثه باشد به خاطر نگرش های فوق العاده مطمئن به مسیر رویداد های آینده روی می دهد. جثه بزرگ شاید به اشکال مختلف اعم از سازمان یا شرکت بزرگ, دانش زیاد, قدرت سیاسی بلامنازع و یا سرمایه انبوه ظهور یابد. اما سازمان ها و افراد بیشماری علی رغم جثه بزرگ خود توانسته اند به خوبی با تغییرات کنار آمده و پیش از غافل گیری با شناخت غیر مغرضانه پیامدهای بالقوه آینده و شفاف سازی آنها به استقبال تغییرات بروند. یکی از مهارتهای اصلی چنین افراد و سازمانهایی تصحیح مستمر نگرش ها, مبارزه با سمت گیری های ذهنی و چالاکی است.
حس قورباغه ای و تغییرات تدریجی
پژوهش های انجام شده در روان شناسی تصمیم گیری انسان ها نشان می دهد که افراد معمولا به تغییراتی که حول یک رویداد بزرگ شکل می گیرند بیشتر اهمیت می دهند تا تغییراتی که نتیجه انباشته شدن تدریجی و بسیار آهسته تحولات جزئی هستند. چنین چیزی بیانگر وجود الگوهای خاص وزن دهی در ذهن افراد است. تغییرات تدریجی معمولا ناملموس هستند و به سختی می توان آنها را مشاهده کرد. اما شاید اثر و قدرت آنها به مراتب بیشتر از تغیرات ناگهانی و شدید باشد. در واقع افرادی که با استدلالهای به ظاهر محکم و منطقی برای تغییرات جزیی و بطئی وزن کمتری در نظر می گیرند شاید در آینده غافل گیر شده و قربانی سمت گیری های ذهنی خود شوند.
آزمایشی ساده در بیان و درک بهتر این مفهوم به ما کمک می کند. دو ظرف آب تهیه کنید. دریکی از آنها آب نسبتا داغ بریزید و در دیگری آب سرد و ولرم. آنگاه دو قورباغه را داخل این ظرف ها رها کنید. قورباغه ای که داخل آب داغ می افتد سریع بیرون می پرد. سپس با یک چراغ الکلی و شعله پایین ظرف آب سرد را به تدریج گرم کنید. می بینید که قورباغه واکنش خاصی از خود نشان نمی دهد و هچنان مشغول شنا کردن است. دمای آب کم کم به دمای جوش نزدیک می شود و چون قورباغه تغییرات تدریجی را حس نمی کند ناگهان غافل گیر شده و حیات خود را در معرض خطر می بیند. اما دیگر دیر شده و چاره ای جز تسلیم شدن در برابر سرنوشت مرگبار خود ندارد. دلیل مرگ دردناک این قورباغه الگوی وزن دهی نامناسب و بی اهمیت دانستن تغییرات تدریجی است.
در زمان جنگ آمریکا با عراق که زمزمه های حمله احتمالی آمریکا به ایران مطرح بود افراد مختلفی گرفتار این تله روانشناختی شده بودند. آنها با وزن دهی بیش از حد به پیامدهای احتمالی این رویداد بزرگ, اهمیت تغییرات تدریجی و داخلی را, بویژه رویداد های مربوط به شکست جنبش اصلاح طلبی و حذف تدریجی چهره های شاخص این جناح از ساختار قدرت سیاسی, دست کم گرفتند.
والدین بیشماری را می توان مثال زد که روزی ناگهان دریافته اند فرزند آنها بسیار تغییر کرده است. در حالیکه این تغییر بزرگ و ناگهانی در واقع نتیجه انباشتگی مستمر تحولات بسیار جزئی در رفتار و سبک زندگی او بوده است. تربیت ها و آموزش های آنها به این خاطر بی اثر می شود که دچار حس قورباغه ای می شوند. یعنی تغییرات جزئی و تدریجی را که بسیار آهسته انباشته می شوند, نادیده می گیرند.
چندین توصیه برای از بین بردن سمت گیری های ذهنی
اولین گام مبارزه با سمت گیری های ذهنی شناسایی آنهاست. افراد و جوامع بسته به اینکه چه باورها و طرز فکرهایی دارند نسبت به انواع مختلف تله های روانشناختی و سمت گیری های ذهنی آسیب پذیرند. فهرست کوتاه و ناکامل زیر شاید به عنوان اولین گام در تصحیح نگرش ها و بهبود کیفیت تصمیم ها مثمر ثمر واقع شوند:
1- تلاش کنید قبل از اتخاذ هر تصمیم مهمی از چشم انداز افراد دیگر نیز به مساله خود نگاه کنید. مثلا اگر پزشک بیمارستان هستید تصور کنید اگر جای پرستار بودید چگونه مساله خود را بررسی و تحلیل می کردید.
2- پیش از انجام اقدامات خود با دیگران مشورت کنید. والدین, دوستان, همکاران و بویژه کارشناسان بی طرف شاید در مقایسه با شما سمت گیری های ذهنی کمتری داشته باشند.
3- سعی کنید حتی الامکان انتقاد پذیر باشید. یک مخالف یا منتقد می تواند نگرشها و باورهای نادرست شما و همچنین الگوی وزن دهی تان را تا حد زیادی تصحیح کند. ساکت کردن یک منتقد یا مخالف بهترین راه و آسان ترین شیوه برای تهدید بقای خودتان است.
4- افراد معمولا نخست تصمیم می گیرند و سپس برای تایید تصمیم خود سراغ مشاوره می روند. وجود یک تصمیم اولیه به افزایش سمت گیری های ذهنی کمک می کند به گونه ای که افراد مذکور شواهد, اطلاعات و واقعیت های موجود علیه تصمیم خود را به آسانی رد می کنند. سعی کنید قبل از مشورت با دیگران تصمیم نهایی درذهنتان تثبیت نشود.
5- متغیر های کلیدی محیط پیرامونی را شناخته و به طور مستمر آنها را پیگیری کنید. چنین کاری موجب می شود که علائم هشدار را زودتر از دیگران دریافت کنید.
6- همیشه به خاطر داشته باشید که هیچ انسانی کامل نیست. هر فردی باید تلاش کند نقائص خود را با مزیت های دیگران بپوشاند. به عنوان مثال اگر طرز فکری کاملا منطقی و عقلانی دارید بهتر است با فردی که به احساسی بودن مشهور است ارتباطی نزدیک داشته باشید یا برعکس اگر به جای درک و تحلیل بر شهود و بینش خود تکیه می کنید حتی الامکان با فردی که مخالف شهود است رابطه داشته باشید. از این طریق سمت گیری های ذهنی شما به اندازه قابل توجهی متوازن می شود.
7- روندهای مورد علاقه خود اعم از سیاسی, فرهنگی, اجتماعی, و اقتصادی را با استفاده از شاخص های مناسب و مستدل به صورت مستمر پایش کنید. این شاخص ها در واقع مانند دما سنج به شما کمک می کنند بفهمید که آیا آبی که در آن شنا می کنید داغ شده است یا نه.
منابع برای مطالعه بیشتر
کيني، رالف. تفکر ارزشي: راهي به سوي تصميم گيري خلاق، مترجم وحيد وحيدي مطلق، موسسه مطالعات فرهنگ جهاني آينده، تهران: نشر کرانه علم, 1381
Hammond, John S., Ralph L. Keeney, and Howard Raffia, Smart Choices: A Practical Guide to Making Better Decisions, Boston: Harvard Business School Press, 1999
Kahnman, Daniel, Paul Slovic, and Amos Tversky, Judgment Under Uncertainty: Heuristics and Biases, New York: Cambridge University Press, 1982.
Kahneman, Daniel, and Amos Tversky, The Simulation Heuristics, New York: Cambridge University Press, 1982.
Klein, Gary, Sources of Power: How People Make Decisions, Cambridge, Mass.: MIT Press, 1998.
Lempert, Robert J., Steven Popper and Steven C. Bankes, Shaping the Next One Hundred Years: New Methods for Quantitative, Long-Term Policy Analysis, RAND Pardee Center, 2003.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: