نگاهى به ايده هاى نو در تربيت و يادگيرى دانش آموزان آموزش هاى مجازى
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
زمان و مكان مفاهيمى هستند كه به عنوان ظرفيت بخش عمده اى از حيات ما را تشكيل مى دهند. اين دو در حقيقت مقياس هايى هستند كه بسيار گستردگى دارند. روز، شب ، بالا ، پايين ، متر ، كيلومتر، سرعت و... همگى واقعى اند.
همان طور كه مكانهايى مثل مدرسه، دانشگاه و... عيارى از واقعيت اند. حال اگر اين معيارها كمى عوض شود، چه خواهدشد؟ براى مثال سرعت معيار است و با اندازه هاى واقعى مانندكيلومتر در ساعت، صوت ، نور و يا... سنجيده مى شود. چنانچه يك وسيله با سرعتى خارج از اين اندازه ها حركت كند چه مى شود؟ ديوار صوتى مى شكند، نور شكسته مى شود ويا... اگر اين اتفاق بيفتدبه معنى اين است كه وارد دنيايى ديگر شده ايم. فيلم «تماس» كه دو بار از شبكه يك سيما پخش شد به خوبى اين مطلب را بازگو مى كند. البته اين دنياى جديد مجازى نيست. ولى چون به درستى آن را درك نمى كنيم ،آن را در مقابل واقعيت قرار داده و مجازى مى ناميم. (درحقيقت از ابتدا وجود داشته ، گونه هاى ديگرى بايد باشد كه هنوز كشف نشده است). اكنون چه طور مى توانيم وارد دنيا يا دنياهاى ديگر شويم؟ به طور قطع به وسيله اى نياز داريم. وسيله اى كه قادر باشد اندازه هاى معمولى زمانى را در نوردد. سالها پيش گراهام بل متوجه شد با استفاده از ابزار مى تواند صدا را تا دورترين نقاط دنيا بفرستد و امروز رايانه توانايى ارتباط صدا و تصوير را با هم دارد. هم اكنون هر كسى با اتصال به شبكه اينترنت به هر كجا كه بخواهد سرك مى كشد. نفوذ امواج الكترونيكى از ميان ديوارها وفارغ از هر زمان معين به دورترين روستاها، شاهد اين مدعاست. مى توانيم هزاران كيلومتر را در چند ثانيه بپيماييم و همزمان با شرق و غرب عالم درارتباط باشيم. درك اين موضوع را دانشمندان «سواد رايانه اى» مى گويند.
در كشاكش دويست سال اخير جهان، تلاشهاى همه جانبه اى براى تسخير منابع انسانى انجام شده است. اين تلاشها پى در پى به بار نشسته و به جايى رسيده ايم كه هر لحظه حس مى كنيم با موضوع تازه اى مواجه ايم. بنابراين بايد فرزند زمان باشيم. اين فرزند در يك «جامعه اطلاعاتى» كسى است كه زمان را درك مى كند، در جا نمى زند، دوباره كارى نمى كند وهميشه گرايشى تازه دارد. به تازگى يكى از روزنامه ها از قول رئيس دانشگاه تهران نوشت:
«اگر بخواهيم در دهكده جهانى جاى پايى داشته باشيم، بايد به دانش و تخصص بها بدهيم وگرنه زاغه نشين خواهيم بود».
امروزه درحوزه مديريت زمان«وقت»سرمايه تلقى مى شود و به مصداق ضرب المثل ايرانى «طلاست». درجامعه نوين كسى موفق تر است كه از اين عنصر گرانبها بهتر استفاده كند. در واقع شتاب آن قدر زياداست كه تجربه «اثبات شده ها» بيهوده است. اصولاً روش آزمون و خطا در مواردى به كار مى رود كه پاى كشف ناشناخته اى در ميان باشد. آزمايش شناخته شده ها عبث مى نمايد، مگر كشف تازه اى مورد نظر باشد. به طور قطع معلومات آدمى در مقابل مجهولاتش بسيار كم است و دهكده جهانى جايى نيست كه انسان دوباره كارى كند. از جمله مبانى جامعه اطلاعاتى «آموزش» است؛ منتهى سبك و سياق آن با شكل قديمى اش فرق دارد. فرانسيس بيكن فيلسوف شهير انگليسى مى گويد:
«ما بر روى شانه هاى گذشتگان خويش ايستاده ايم» (۲)
و اين همان فلسفه آموزش و پرورش است. يعنى انتقال ميراث فكرى پيشينيان به آيندگان و بى شك كسب مهارتهاى فردى و اجتماعى بدون نظام آموزشى منسجم ميسر نيست. نظام آموزشى كه «مخاطبان» گسترده دارد. در حقيقت رابطه اى دو طرفه كه يك سمت آن معلم وسمت ديگرش يادگيرنده است. «كنش هاى متقابل نمادين» (۳) ايجاد شده ، مجموعه اى را مى سازدكه ناآگاهى از ساختار و فرهنگ دو جانبه آن عدم كارايى لازم در مسير رشد و تكامل توانايى هاى فكرى را به دنبال خواهد داشت. از نظر دانشمندان علم ارتباطات ، زمانى مى توانيم بگوييم ارتباط برقرار شده كه شاهد برجاى ماندن اثرى باشيم. اين اثر رادر «بازخورد» يا پس فرست »Feed Back« بايد ببينيم. براى روشن شدن مطلب ناگزير از بيان حداقل يك مدل ارتباطى هستيم. (۴) پذيرفته ترين نظريه يا مدل ، مربوط به دانشمند آمريكايى هارولدلاسول (Laswel) دربيش از نيم قرن پيش است:
۱- چه كسى مى گويد؟(فرستنده)
۲- به چه كسى مى گويد؟ (گيرنده)
۳ - چگونه مى گويد؟ (وسيله)
۴ - چه چيز را مى گويد؟(پيام)
۵ - تأثير اين گفتن چيست؟(بازخورد) (۵)
اكنون براى تطابق ارتباط آموزشى با مدل لاسول يك به يك جايگزين مى كنيم:
الف - سازمان آموزشى (فرستنده)
ب - يادگيرندگان اعم از محصل ، دانشجو و...(گيرنده)
ج - ابزارهاى تعليمى از قبيل امكانات مادى و معنوى مانند ساختمان ، معلم ، وسايل كمك آموزشى و...(وسيله)
د - محتواى درس(پيام)
ه- - ميزان معارف انتقال داده شده و تبلور آن در عرصه كار واجتماع (بازخورد)
سازمان آموزشى
تا اوايل قرن بيستم، مدرسه و دانشگاه سرچشمه اصلى دانش و معلم يگانه ناشر آن محسوب مى شد. (۶) رفته رفته پس از پايان جنگ جهانى دوم سازمان آموزشى دستخوش تغيير شد. به عبارتى با ورود وسايل جديد الكترونيكى و نظرات مدرن دانشمندان، نگاه ها عوض شده، شيوه هاى ديگرى جايگزين گرديد. پيش از جنگ،مدرسه و دانشگاه تنها مكانهايى بودند كه آگاهى و دانش را منتقل مى كردند، اما بعد از آن اين انحصار در هم شكسته شد. راديو و تلويزيون و بعدها رايانه به عنوان آموزشكده هايى سيار مطرح شدند. تصور ما از محيط آموزشى تصور زمانى ومكانى است.
ساختمانى با كلاسهاى متعدد كه بايد استاد و شاگرد در يك زمان معين در آن حضور يابند. اما راديو و تلويزيون آموزشى و سپس محيط هاى مجازى آموزشى از طريق رايانه اين محدوديت ها را از بين برد. در حال حاضر كشور ما نيز كه در زمره كشورهاى در حال توسعه است با تأسيس دانشگاه مجازى از طريق دانشگاههاى علم و صنعت و شيراز جاى پاى خود را در جامعه اطلاعاتى بين المللى محكم مى كند. بنابر تعاريف سنتى ، كار ويژه آموزشكده ايجاد محيطى آرام براى توليد فكر وانسجام انديشه است اما از نظر مارشال مك لوهان «دانشگاه دهكده جهانى جايى است كه دانشجويان در آن آزادانه رشد و تكامل مى يابند.»(۷) به عبارتى اگر به جاى فضاى محصور با كلاسهاى متعدد يك « مغز الكترونيكى » بگذاريم، به سادگى زمان و مكان را به فراموشى سپرده ايم. او مى گويد:« در اين جامعه توليد وعرضه محصولاتى بسته بندى شده وجود ندارد و اصالت وتنوع جايگزين خواهد شد». علت بحران هاى دانشگاهى را هم ناشى از عدم انطباق نظام آموزشى با شرايط ارتباط الكترونيكى دانسته، توصيه مى كند كه اين نظام هرچه سريع تر عوض شود. (۸)
متعلم يا يادگيرنده
در طى تاريخ ، «انسان» موضوع اصلى است. در بحث ما فرد به عنوان يادگيرنده و يا «مخاطب هدف» مطرح مى شود. او كسى است كه در فراگرد ارتباط سنتى ، رنج حضور در كلاس را با هدف فراگيرى دانشى معين، تحمل مى كند. او بر حسب توانايى هاى خود و وقتى كه براى كسب معلومات مى گذارد، آموزش مى بيند. بايد با استاد رودر رو شود، تمرين كند(كنش متقابل) و بعد از يك دوره درسى ،امتحان دهد. (بازخورد) ليكن در فراگرد نوين مى تواند اين گونه آموزش ببيند:
۱- چند رسانه اى «مولتى مديا»
در اين نوع ، يادگيرنده سر كلاس حاضر مى شود، اما به جاى استاد با دستگاهى الكترونيكى مثل تلويزيون رو به رو مى شود كه با ملحقاتش بخوبى از عهده تدريس بر مى آيد.
مزاياى اين نوع آموزش چنين است:
الف - يادگيرنده حالتى فعال دارد، مثلاً اينكه در مقابل رايانه تمام حواس بايد جمع باشد، زيرا اونياز به دست كارى هايى دارد و كمترين توجه را مى طلبد. (منظور اين است كه اگر محصل توجه نداشته باشد، ياديگرى اش افسار گسيخته مى شود و به عبارتى زحمت خود را زياد مى كند).
ب - در طول تمرين هر اقدام اشتباه شاگرد، فوراً يادآورى و اصلاح مى شود و او درباره خطاهايش نمى تواند مجادله كند.
ج - يادگيرنده مى داند اگر اشتباه كند، موردسرزنش و تحقير قرار نمى گيرد. بنابراين راحت تر در كلاس مى نشيند.
د - نحوه آموزش از لحاظ شكلى برايش از كلاسهاى سنتى جذاب تر است. (۹)
و بايد به اين چهار مورد اضافه كرد كه محصل مى تواند همزمان به اطلاعاتى از طريق كتابخانه (كتابهاى الكترونيكى ) براى يادگيرى بهتر، دسترسى داشته باشد.
۲- آموزش از راه دور
در كشور، اين نوع آموزش از طريق مكاتبه انجام مى شود. دراين زمينه «پست» نقش اساسى را به عنوان وسيله ارتباطى ايفا مى كند. مشقات آن را چه از نظر زمانى و چه مكانى همه مى دانيم(دانشگاه پيام نور مهمترين مركز درسى غيرحضورى است). اما با ايجاديك «سايت آموزشى» جايگزين فضاى حقيقى ، مى توان از هر نقطه با مدرس و مشاور مجازى ارتباط برقرار كرد. روشى گشوده (OPEN) كه البته در ابتداى راه است. يك ارتباط حسى قوى كه نقش بينايى در آن مهم تر است. در اين مدل شكل و محتوا گسترده است:
الف - از بين رفتن زمان و مكان آموزش
ب - افزايش تعداد محصلان
ج - كاهش بسيار هزينه ها
د - كاهش تعداد استادان
ه- وارد شدن آموزش مداوم درعرصه كار وزندگى
و- دسترسى آسان از هر نقطه به سازمان (۱۰)
با اين روش حتى مى توان مدرك تحصيلى را از طريق پرينتر هر دستگاه صادركرد.
ابزارهاى آموزشى
در زمان حاضر اگر معلمى بخواهد ميزان مهارت و تجربه خود را برساند، مى گويد :«گرد گچ و خاك تخته را خيلى خورده است». افراد در بزرگسالى چه خاطره ها كه از مدرسه و معلم و غيره تعريف نمى كنند.
به نظر مى رسد به مرور همه اينها رنگ ببازد، زيرا در جامعه آموزشى اطلاعاتى ، استاد و شاگرد هيچ گاه همديگر را نمى بينند و گچ و تخته هم وجود ندارد. معلم «رايانه» ، درس «خدمات مصرفى اطلاعاتى» كتاب «CD و ديجيتالى » ، تخته سياه و وايت برد «صفحه مونيتور» و محتوا هم «برنامه هاى آموزشى» است. در يك شبكه مكانيزه، توازن ميان معلم و متعلم برقرار مى شود. يعنى اگر عميق نگاه كنيم، معلم و متعلم يكى خواهند شد. دنيس مك كوايل دركتاب مخاطب شناسى خود مى گويد:
« در اين فضاى مجازى ديگر كسى مجبور به پذيرفتن يك بسته درسى و در زمانى مشترك با ديگران نخواهد بود». (۱۱)
محتواى درسى
در تعريف علم بعضى گفته اند: «مجموعه دانستنى هاى اثبات شده را علم مى گويند».(۱۲) براى فراهم آوردن محتوا، ناگزير از شناخت «مخاطب» هستيم. بايد بدانيم چه مفاهيمى را مى خواهيم انتقال دهيم؟
دانستنى هاى اثبات شده طبقه بندى شده اند، اين مطلب بسيار مهم است. از طرفى درفضاى آموزشى مفهومى و ديجيتال، لازم است محتوا جذاب باشد. اگر محتوا درس است، دسته بندى شده و به صورت فايلهاى متفاوت در خط شبكه قرار گيرد تا گيرنده براحتى آنچه را مى خواهد، بيابد.
ميزان تأثير يا بازخورد
تجلى دانسته ها در عرصه هاى مختلف اجتماعى (مهارت عملى ) را «بازخورد آموزش اطلاعاتى» بيان مى كنيم. در جامعه معمولى چه كسى را «خبره» مى ناميم؟ بدون شك هر كس بهتر بتواند آموخته هاى خود را به كار گيرد،خبره است. «مهارت و تخصص» بازتاب معلومات نظرى شخص است. حال با وجودشاهراه هاى اطلاعاتى به نظر مى رسد مطالب بسيار مناسب تر در ذهن مخاطب يا يادگيرنده بنشينند.
او همزمان مى تواند موقع فراگيرى درس به كتابخانه مفهومى نيز وصل شود. CD هاى كمك آموزشى هم يارى رسان اند، در حالى كه در كلاس درس حقيقى شاگرد بايد توجه خود را فقط به يك استاد معطوف كند.تفاوت از زمين تا آسمان است. بايد اذعان كنيم كه شاگردان «درسخوان» امروزى كه از ابزارهاى آموزش الكترونيكى استفاده مى كنند، روشنفكرتر از شاگردان سنتى ديروز هستند. البته بديهى است كه «يادگيرنده تنبل» هر وسيله اى هم در اختيارش باشد و با هر استادى نيز درس بگذراند، هيچ گاه در جامعه مطرح نخواهد بود.ملاك ميزان اثر بخشى درسى او بازخورد يادگيرى اش است. بى شك كسى كه ايده هاى نو در امور محوله ندارد، شاگرد خوبى نبوده است.
مصطفى فلحميده
منابع:
۱ - روزنامه اطلاعات
۲ - جامعه شناسى ارتباطات تأليف دكتر باقر ساروخانى
۳ - از اصول جامعه شناسى است. مثلاً كف زدن شركت كنندگان در يك سخنرانى ، كنش متقابل آنان در برابر گفته هاى سخنران است. براى آگاهى بيشتر به كتاب آناتومى جامعه تأليف دكتر فرامرز رفيع پور مراجعه شود.
۴- مدلهاى ارتباطى اشكال مختلف برقرارى ارتباط را نشان مى دهند. ارتباط زمانى ايجاد مى شود كه مفهوم انتقال داده شود. براى مثال وقتى با تلفن صحبت مى كنيم هدف يك احوالپرسى ساده، كسب اطلاع از اوضاع كارى و يا... است. به هر حال در اين انتقال عواملى مانند گوشى ، سيم و... هم دخالت دارند كه وسيله تلقى مى شوند. در هر ارتباط فرستنده ، گيرنده و پيام ستونهاى اصلى هستند.
۵ - ارتباط شناسى تأليف دكتر محسنيان راد
۶ - مبانى ارتباط جمعى تأليف سيدمحمد دادگران
۷ - همان
۸ - همان
۹ - جامعه شناسى جامعه اطلاعاتى تأليف دكتر منوچهر محسنى
۱۰ - همان
۱۱ - Denis Mcquail مخاطب شناسى ترجمه دكتر مهدى منتظر قائم
۱۲ - كند وكاوها و پنداشته ها تأليف دكتر فرامرز رفيع پور
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: