توسعه پایدار، توسعه انسانی و اشتغال دانش آموختگان
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[22 Feb 2015]
[ جواد پورکریمی]
توسعه پایدار، توسعه انسانی و اشتغال دانش آموختگانتا پیش از دهه ۱۹۹۰ مراد از توسعه کشورها ، افزایش متغیرهای کمی اقتصادی همانند تولید ناخالص داخلی، درآمد سرانه و غیره بود . از سال ۱۹۹۰ سازمان ملل به جهت کاستی های فراوان متغیرهای کمی اقتصادی در تعیین درجه توسعه یافتگی کشورها ، شیوه جدید را برای اندازه گیری توسعه ارائه نمود که شاخص توسعه انسانی نام دارد. رویکرد توسعه پایدار نیز با ملحوظ نمودن جنبه های زیست محیطی و اجتماعی توسعه ، پا به عرصه دایره المعارف توسعه گذاشت . مرکز ثقل توسعه پایدار و توسعه انسانی توجه به انسان و عوامل و پدیده های پیرامونی آن می باشد . در این میان می توان به بیکاری به عنوان یکی از شاخص های مورد توجه در توسعه انسانی و جنبه های اجتماعی در رویکرد توسعه پایدار اشاره نمود. در این مقاله ضمن اشاره به مفاهیم توسعه انسانی و توسعه پایدار، به بررسی اشتغال و بیکاری دانش آموختگان پرداخته و اشتغال دانش آموختگان در بخش خود اشتغالی (غیر مزدبگیری) را به عنوان پیشنهادی جهت کاهش معضل بیکاری و در نتیجه افزایش شاخص توسعه انسانی و دستیابی به توسعه پایدار مطرح می شود. همچنین تقویت عوامل موثر بر خود اشتغالی دانش آموختگان و آموزش کارآفرینی به دانشجویان را به عنوان عوامل تسهیل کننده در افزایش خود اشتغالی پیشنهاد و معرفی می نماییم.
۱) مقدمه
واژه توسعه در سالهای اخیر در جامعه به یکی از اصطلاحات مناقشه برانگیز تبدیل شده است و به رغم کاربرد بسیار وسیع این واژه در سطح جامعه ، هنوز در مورد معانی و مصادیق آن اجماع چندانی وجود ندارد و هر کسی به بعدی از آن توجه دارد. لکن به طورکلی توسعه را می توان تحول و دگرگونی ارادی در جهت پیشرفت و تجدید سازمان جوامع توسعه نیافته دانست( رئوفی، ۱۳۷۴).
به عبارتی توسعه تحول جامعه سنتی به جامعه مدرن می باشد( عظیمی، ۱۳۷۱). در ابتدا مراد از توسعه در نظرگرفتن رشد اقتصادی یا افزایش متغیرهایکمّی اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی۱ و درآمد سرانه و غیره بود . امروزه این دیدگاه با ایجاد شکاف بیشتر بین کشورها مورد تردید قرار گرفته و توسعه را با نگاه عمیق به عنوان توسعه پایدار یا همه جانبه و با در نظر گرفتن کیفیت زندگی انسان (که خود دارای ابعاد گوناگون و متنوعی است) تعریف می نمایند .
در این تعریف توسعه را با دیدگاهی پویا۲ و با درنظر گرفتن عوامل اجتماعی- فرهنگی و زیست محیطی و همچنین شاخص هایی همچون کاهش فقر، نابرابری، بیکاری۳ و غیره در نظر می گیرند(۲۰۰۴ ،UN۴). محور تمامی ابعاد مطرح شده ، انسان می باشد و این توجه به ابعاد انسانی توسعه باعث شده است که سازمان ملل از سال ۱۹۹۰ شیوه جدیدی را برای اندازه گیری توسعه ارائه نماید که شاخص توسعه انسانی۵ نام دارد . یکی از نشانگرهای این شاخص ، بیکاری می باشد. لذا با افزایش نرخ بیکاری شاخص توسعه انسانی نزول می یابد و موجب عدم پایداری در توسعه می شود .
بیکاری اقشار مختلف و به ویژه دانش آموختگان دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی که به عنوان قشر متخصص و فرهیخته جامعه تلقی می شوند نیز از اهمیت به سزایی برخوردار است . متاسفانه با توجه به رابطه غیر مستقیم تحصیلات و اشتغال در کشورهای در حال توسعه ( فرجادی، ۱۳۷۰) و نرخ بالای بیکاری در کل جامعه و بالاخص در بین دانش آموختگان ، موضوع اشتغال آنان باید مورد بررسی دقیق و همه جانبه قرار گرفته و راه های افزایش اشتغال دانش آموختگان مورد مداقه قرار گیرد و در سیاستگزاری ها، برنامه ریزی ها و تصمیم گیری ها ملحوظ گردد تا با افزایش اشتغال این قشر، علاوه بر استفاده بهینه از تخصص بدست آمده به افزایش شاخص های توسعه انسانی و در نهایت پایداری در توسعه نائل آمد.
۲) بررسی ادبیات
۱-۲ ) توسعه و توسعه پایدار۶
واژه توسعه از قرن هفدهم میلادی وارد زبان انگلیسی شد( فکوهی، ۱۳۸۲) و تقریبا از نیمه دوم قرن بیستم در جهان متداول گردید و در ابتدا توسط زیست شناسان به جای فرایند ارگانیکی به کار می رفت( مشایخ، ۱۳۷۹). از دیدگاه اقتصادی نیز توسعه به معنای توانایی اقتصاد ملی ، برای ایجاد و تداوم رشد سالانه تولید ناخالص ملی قلمداد می شود( فرجادی، ۱۳۷۰) و پارامترهای اقتصادی از جمله درآمد سرانه، تولیدات صنعتی و غیره را به عنوان عوامل تعیین کننده توسعه و توسعه یافتگی قلمداد می نمایند( عظیمی، ۱۳۷۱).
به نظر جامعه شناسان و متخصصان علوم سیاسی نیز توسعه وجهی از نوسازی است که موجب تاسیس نهادهای اجتماعی و سیاسی می شود( کاظمی پور، ۱۳۷۹). به عبارتی توسعه حرکتی است به سوی یک حالت ارزشی که ممکن است در یک ساختار اجتماعی بدست آید ( کلوی، ۱۳۷۶).
خرابی های ناشی از جنگ جهانی دوم و ضرورت بازسازی های وسیع به ویژه در کشورهای اروپایی که از جنگ صدمه های زیادی دیده بودند ، طرح های گوناگونی را در زمینه عمران و آبادی و به عبارتی توسعه مطرح نمود. مدل های توسعه در این سالها به پیشنهاد غرب و به ویژه آمریکا برای کشورهای صدمه دیده از جنگ جهانی دوم مطرح شد. در این مدل توسعه مترادف با رشد بود و شاخص و محور آن نیز افزایش تولید ناخالص داخلی، درآمد سرانه و سایر شاخص های کمّی اقتصادی بود .
این متغیرها که نشانه و ملاک پیشرفت و توسعه کشورها به شمار می رفت با مشاهده عدم توجه به کیفیت زندگی انسان تغییر پیدا نموده و چگونگی( کیفیت) توزیع منافع حاصل از رشد( اقتصادی) و مباحث مربوط به عدالت اجتماعی ابعاد دیگری از توسعه را مطرح کرد. کاهش فقر، نابرابری و بیکاری نیز به عنوان سایر عوامل موثر در توسعه کشورها مورد توجه قرار گرفت . در این شرایط توسعه ، مجموعه نظام اجتماعی ، هماهنگ بانیازهای متنوع اساسی افراد و گروه های اجتماعی داخل سیستم(جامعه) و تبدیل وضعیت نامطلوب زندگی گذشته به سوی وضع مطلوب(از نظر مالی و معنوی) تعریف شد ( عبداللهی، ۱۳۷۲). همان گونه که مشاهده می گردد در تعاریف جدید از توسعه کانون توجه ، انسان است و غفلت در تدوین استراتژی توسعه در قبل و توجه بیش از حد به متغیرهای کمّی اقتصادی جای خود را به توجه به انسان ومتغیرهای مربوط به انسان داده است.
تغییر رویکرد در توسعه و توجه به انسان و طبیعت تعریف جدیدی از توسعه را ارائه می دهد که به توسعه پایدار معروف است (Bossel, ۱۹۹۷). به عبارتی در رویکرد توسعه پایدار علاوه بر اهمیت دادن به متغیرهای کمی اقتصادی به جنبه های کیفی زندگی انسان نیز توجه می شود۷.
از این رو امروزه دیگر ملاک سنجش پیشرفتگی کشور، فقط حوزه اقتصادی نبوده و به سایر حوزه های مرتبط با انسان که حاصل شرایط اجتماعی- فرهنگی جوامع است نیز توجه می شود . عنوان مثال می توان به شاخص های توسعه پایدار که توسط سازمان ملل معرفی شده است اشاره کرد که به شاخص هایی همچون آموزش، اشتغال، ساختار اجتماعی و غیره پرداخته است( UN, ۲۰۰۴) .
۲-۲) توسعه انسانی
۱-۲-۲) مفهوم توسعه انسانی
همانگونه که پیشتر آمد در ابتدا رشد اقتصادی یا افزایش متغیرهای کمّی اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه به عنوان نشان توسعه قلمداد می گردید. ولیکن این دیدگاه با بر هم زدن تعادل میان متغیر های غیر اقتصادی مانند فقر، بیکاری، نابرابری ، محرومیت های اجتماعی وغیره تغیر پیدا کرد. امروزه صاحبنظران و اندیشمندان جهان اعتقاد دارند که انسان محور توسعه است و این توجه به انسان با در نظر گرفتن ابعاد سلامت ، دانش و آموزش و کیفیت زندگی انسان به عنوان توسعه انسانی و شاخص اصلی توسعه جوامع قلمداد می شود ( HDR۸, ۲۰۰۴).
به عبارت دیگر بحث توسعه انسانی، توسعه فرد( انسان) در جمیع جهات است، توسعه فرد در زندگی کاری و شغلی، زندگی اجتماعی، زندگی خصوصی و مسائل فرهنگی( داوری، ۱۳۷۸). لازم به ذکر است مفهوم توسعه انسانی با توسعه منابع انسانی تفاوت دارد. در واقع توسعه انسانی مفهومی عام و گسترده است که توسعه منابع انسانی را نیز در بر می گیرد. در توسعه انسانی انسان هدف است نه وسیله. ولی در توسعه منابع انسانی ، انسان ابزاری است که برای افزایش تولید کالا و خدمات مورد توجه قرار می گیرد( داوری، ۱۳۷۸). عناصر اساسی در توسعه انسانی بهره وری، برابری، پایایی و توانمند سازی است. برابری، به امکان مساوی کسب قابلیت ها و فرصت ها و به کارگیری آنها مربوط می شود. پایایی به مفهوم امکان ذخیره و جبران هر نوع سرمایه فیزیکی، انسانی و زیست محیطی اشاره دارد و توانمند سازی نیز به این معنی به کار رفته است که توسعه توسط مردم صورت پذیرد. (در صورتی که هدف توسعه منابع انسانی افزایش بهره وری و اثر بخشی می باشد).
۲-۲-۲) شاخص توسعه انسانی
همانگونه که آمد در رویکرد توسعه انسانی، انسان در مرکز توجه برنامه ریزان توسعه قرار می گیرد و بدین جهت است که موجب شده سازمان ملل متحد از سال ۱۹۹۰ شیوه جدیدی را برای اندازه گیری توسعه ارائه نماید که شاخص توسعه انسانی نام دارد. به طور خلاصه می توان گفت که این شاخص به منظور اندازه گیری توانمندسازی و گسترش دامنه انتخاب انسان محاسبه می شود ( HDR,۲۰۰۴) و مفهوم آن فراتر از افزایش یا کاهش درآمد ملی است.
توسعه انسانی ایجاد محیطی است که مردم را قادر سازد استعدادهای خود را به صورت کامل بارور نمایند. بنابراین می توان گفت که توسعه انسانی گسترش انتخاب ها و اساس گسترش انتخاب ها، ایجاد توانایی ها یا توانمندسازی انسان می باشد.
سازمان ملل متحد در گزارش توسعه انسانی سال ۲۰۰۳، برنامه توسعه انسانی( UNDP۹) خود را برای هزاره جدید( با عنوان اختصاری MDG۱۰ ) به طور مدون و براساس ۸ غایت۱۱ و ۱۸ هدف۱۲ مطرح نموده است. یکی از غایت های آن به عنوان" مشارکت جهانی برای توسعه" می باشد و یکی از اهداف مهم آن "فرصت های شغلی" معرفی شده است. جهت سنجش هدف فرصت های شغلی نیز از شاخص نرخ بیکاری۱۳ استفاده می شود(۲۰۰۳ ،HDR). البته لازم به ذکر است که شاخص های سنجش توسعه انسانی کشورها ۲۸ شاخص می باشد که به طور مفصل در گزارش توسعه انسانی سازمان ملل آورده شده است.
براساس گزارش سازمان ملل۱/۴۹ درصد از کشورها دارای توسعه انسانی متوسط( معادل ۸۶ کشور)، ۴/۳۱ درصد از کشورها دارای توسعه انسانی پایین( معادل ۵۵ کشور) و ۴/۱۹ درصد کشورها دارای توسعه انسانی بالا( معادل ۳۴ کشور) می باشند. در این میان کشور ایران جز کشورهای دارای توسعه انسانی متوسط گزارش شده است. براساس گزارش توسعه انسانی سازمان ملل متحد رتبه توسعه انسانی ایران از ۹۰ در سال ۱۹۹۹ به ۹۸ در سال ۲۰۰۰ و به ۱۰۶ در سال ۲۰۰۳ رسیده است و در آخرین گزارش توسعه انسانی، ایران حائز رتبه ۱۰۱گردیده است(۲۰۰۴ ،HDR).
می توان اذعان داشت که سازمان ملل توسعه انسانی را اساس توسعه کشورها مطرح می نماید و تضمین پایداری این توسعه را توجه به دسترسی افراد به آموزش، منابع، خدمات بهداشتی، غذا، سرپناه، اشتغال و توزیع درآمد و غیره عنوان می نماید( Unesco, ۲۰۰۴). می توان عنوان نمود که توسعه پایدار وقتی امکان پذیر است که مبنای آن توسعه انسانی باشد و حرکت محوری آن بر محوریت انسان و ارتقای مستمر کل جامعه به سوی زندگی بهتر و بهره مندی انسان از حقوق انسانیش قرار گیرد( روحانی، ۱۳۸۲).در این راستا مبارزه با فقر، نابرابری، محرومیت های اجتماعی، بیکاری و غیره و حرکت به سوی آرمان ها و ارزشهای انسانی در جوهر حرکت توسعه پایدار قرار می گیرد. توسعه می بایست به تمامی آحاد جامعه توجه نماید و در بسط انتخاب های آنها کوشا باشد و در جهت توانمندسازی انسان گام بردارد .
۳) اشتغال دانش آموختگان
همان گونه که گذشت اشتغال و بیکاری به عنوان شاخص های مورد نظر در توسعه انسانی مطرح می باشد . در این بخش به بررسی اجمالی بیکاری و خصوصا بیکاری دانش آموختگان می پردازیم . طی سالهای اخیر آموزش عالی ایران به سرعت توسعه یافته است. افزایش چشمگیر در گسترش آموزش عالی عمدتا براساس اثر متقابل بین دو عامل فشار حاصل شده است که عبارتند از:
۱) نیاز بخش اقتصاد به نیروی انسانی متخصص و کارآمد
۲) تقاضای اجتماعی فزاینده برای آموزش عالی.
بی گمان رشد فزاینده آموزش عالی در ایران می تواند موجبات عدم تعادل هر چه بیشتر میان عرضه و تقاضای نیروی انسانی متخصص در رده های گوناگون را فراهم آورد. نشانه های این عدم تعادل، طولانی شدن زمان کاریابی، اختلاف در سطح دستمزد، و نیمه بیکاری و یا بیکاری پنهان و آشکار دانش آموختگان مراکز آموزش عالی است( سهرابی، ۱۳۷۸).
باید در نظر داشت که اشتغال موثر نیروی انسانی متخصص( دانش آموختگان آموزش عالی) یکی از اهداف توسعه هر کشور بوده و بدین منظور در برنامه ریزی های کلان، می بایست جنبه های مختلف آنرا لحاظ کرد. اگر چنین امری محقق نشود و تعداد دانش آموختگان با فرصت های اشتغال تناسب نداشته باشد اثرات بسیار نامطلوبی را برجای خواهد گذاشت که از آن جمله می توان به بالا رفتن سطح گواهی نامه لازم برای احراز شغل، افزایش سطح صلاحیت لازم برای احراز مشاغل و کاهش کیفیت آموزشی اشاره کرد(آل آقا، ۱۳۷۳).این درحالی است که از نقاط ضعف، مشکلات و تنگناهای اعلام شده در برنامه سوم توسعه کشور می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱) نا متوازن بودن آموزش عالی متاثر از فقدان برنامه و خط مشی های بلند مدت برای توسعه آموزش عالی
۲) فقدان خط مشی بلند مدت توسعه منابع انسانی و هرم مطلوب نیروی انسانی در ساختارهای کار و اشتغال کشور( سند برنامه سوم توسعه اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی کشور، ۱۳۷۸). که این موضوع ، عدم تناسب عرضه و تقاضای نیروی متخصص و دانش آموخته آموزش عالی با نیازهای بازار کار و ساختارهای اشتغال کشور را نشان می دهد .
در کشورهای در حال توسعه به علت نامناسب بودن الگوهای اقتصادی، رشد بالای جمعیت و گسترش بیش از حد آموزش، میزان بیکاری بسیار بالا می باشد(فرجادی، ۱۳۷۰). در کشور ما نرخ بیکاری کل و نرخ بیکاری (کل) و نرخ بیکاری دانش آموختگان از سال ۱۳۷۷ تا سال ۱۳۸۱ به صورت زیر تغییر نموده است.
نرخ بیکاری کل و دانش آموختگان آموزش عالی از سال ۱۳۷۷ تا سال ۱۳۸۱
سال/ بیکاری کل/ بیکاری دانش آموختگان
۱۳۷۷/ ۴/۱۲/ ۵/۶
۱۳۷۸/ ۵/۱۳/ ۹/۷
۱۳۷۹/ ۵/۱۴/ ۸/۸
۱۳۸۰/ ۵/۱۴/ ۵/۱۰
۱۳۸۱/ ۸/۱۲/ ۱/۱۳
منبع: سایت اینترنتی مرکز آمار ایران
همانگونه که مشاهده می گردد نرخ بیکاری کل کشور از ۴/۱۲ درصد در سال ۱۳۷۷ به ۵/۱۴ درصد در سال ۱۳۸۰ و به ۸/۱۲ درصد در سال ۱۳۸۱ رسیده است و این نشان دهنده سیر صعودی نرخ بیکاری از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۰ و سپس مواجهه شدن با کاهش نرخ بیکاری در سال ۱۳۸۱ می باشد و این در حالی است که نرخ بیکاری دانش آموختگان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی از ۵/۶ درصد در سال ۱۳۷۷ به ۹/۷ درصد در سال ۱۳۷۸، به ۸/۸ درصد در سال ۱۳۷۹، به ۵/۱۰ درصد در سال ۱۳۸۰ و در نهایت به ۱/۱۳ درصد در سال ۱۳۸۱ رسیده است. جهت مشخص تر شدن سیر صعودی میزان بیکاری در دانش آموختگان می توان آمارهای ارائه شده را به صورت نمودار زیر نمایش داد:
همانگونه که مشخص شده است نرخ بیکاری دانش آموختگان سیر کاملآ صعودی را داشته و طی مدت چهارساله رشد دو برابری را نشان می دهد و این افزایش نرخ رشد بیکاری مشخص می نماید که مسئله اشتغال باید به عنوان یک مسئله اساسی در برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های دولت به صورت جدی لحاظ شود.
در کشورهای توسعه یافته ارتباط معکوسی بین سطح آموزش و نرخ بیکاری وجود دارد و این بدین معنی است که هر چه سطح آموزش پایین تر باشد نرخ بیکاری بالاتر است. در واقع در اکثر این کشورها آموزش عمدتا به معنی افزایش تکامل توانایی ها، مهارت ها و قابلیت های انسانی بوده و به ارتقای بهره وری می انجامد و لزوما با کاهش بیکاری همراه است. در چنین شرایطی افراد تا آنجا که می توانند آموزش می بینند تا بالابردن بهره وری و توانمندیهای خود خطر بیکاری را کاهش دهند. به عکس در کشورهای در حال توسعه ارتباط بین آموزش و نرخ بیکاری به طور غیرمنتظره ای مستقیم است. به این معنی که با بالا رفتن سطح آموزش نرخ بیکاری نیز بالا می رود( فرجادی، ۱۳۷۶).
آمارهای موجود در اکثر کشورهای در حال توسعه نیز چنین رابطه معما آمیزی را نشان می دهند . نکته دیگر قابل تامل این است که بیکاری تحصیل کرده ها به معنی پیشی گرفتن عرضه بر تقاضا نیروی تحصیل کرده در بازار کار است. به طوری که تعداد پذیرفته شدگان دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی از ۱۵۴۱۰۱ نفر در سال تحصیلی ۷۷- ۱۳۷۶ به ۲۲۱۰۳۶ نفر در سال تحصیلی ۸۲-۱۳۸۱ رسیده است همچنین تعداد دانش آموختگان، آموزش عالی از ۹۱۰۵۱ نفر در سال تحصیلی ۷۷-۱۳۷۶ به ۱۲۷۱۱۷ نفر در سال ۸۱-۱۳۸۰ رسیده است.( آمار آمورش عالی، ۱۳۸۲). یعنی در بخش پذیرفته شدگان در مدت ۵ سال رشدی معادل ۴۳ درصد و در بخش دانش آموختگان در مدت ۴ سال رشدی معادل ۴۰ درصد را نشان می دهد.
تمام شواهد مطرح شده نشان از افزایش عرضه آموزش عالی و دانش آموخته دانشگاهی می باشد که باید برای اشتغال آنان برنامه ای را طراحی و اجرا نمود .آنچه مسلم است فرصت های تامین شده توسط دستگاه های دولتی (و عمدتآ در بخش مزد بگیری) کفاف عرضه دانش آموختگان را نداده و اثرات آن به صورت بیکاری دانش آموختگان جلوه می نماید.جهت تقلیل این مشکل ،اشتغال در بخش غیر مزد بگیری( به صورت خود اشتغالی و با رویکردی کارآفرینانه)پیشنهاد می گرددکه در بخش بعدی این نوشتار به آن اشاره می شود.
۴) خوداشتغالی دانش آموختگان
قبل از پرداختن به موضوع خود اشتغالی لازم است قدری در خصوص گروه های اصلی نیروی کار صحبت به میان آورده شود. به طور کلی جمعیت یک کشور را جمعیت نیروی کار و افراد خارج از نیروی کار تشکیل می دهند. مبنای نیروی کار و یا خارج از نیروی کار نیز سن به خصوصی است که در کشورهای مختلف با توجه به شرایط خاص و ملی آنان با یکدیگر متفاوت است. سن مذکور ممکن است در برخی از کشور ها بسیار پایین باشد( مثلا ۶ سال در مصر) و یا حد بالایی داشته باشد (مثلا ۱۶ سال در سوئد و ایالات متحده). به هر حال در اکثر کشورها حداقل سن تعیین شده ۱۴ یا ۱۵ سال می باشد ( ILO۱۴, ۱۹۹۳). نیروی کار (که جمعیت فعال جاری نیز به آن اطلاق می شود) عبارت است از افراد شاغل و بیکاران.
شاغلین را نیز می توان در دو گروه عمده مزدبگیران و خود اشتغالان دسته بندی نمود که به طور شماتیک به صورت زیر نمایش داده می شود( ILO, ۱۹۹۰):
خود اشتغالی یا کار برای خود نوعی اشتغال در بخش غیر مزدبگیری است. در این بخش افراد شاغل به اتکا خود و با توجه به دانش و مهارت و ابتکار و خلاقیت خود به فعالیت و کارهای تولیدی و یا خدماتی می پردازند( معاونت اشتغال وزارت کار و امور اجتماعی، ۱۳۷۲). در تعریف دیگری، مشاغلی را به عنوان خود اشتغالی، معرفی می نمایند که کار به وسیله کارکنان مستقل و به تنهایی و یا با شراکت اعضاء فامیلی صورت گیرد و ممکن است کارکنان و کارگران فامیلی دیگری را به صورت ضمنی و یا موقتی در آن شغل فعالیت نمایند( ILO,۱۹۹۳) .
بخش مزدبگیری شامل مشاغل دولتی و یا مشاغلی است که توسط سازمان، دستگاه و یا افراد به وجود آمده و به صورت تقاضا در بازار کار جلوه می نماید . تعداد مشاغل ایجاد شده در این بخش نیز در یک دوره زمانی خاص تعداد محدودی است . همانگونه که ذکر شد و به دلیل افزایش روزافزون عرضه نیروی کار متخصص( دانش آموختگان دانشگاهی) و عدم تناسب با تقاضای نیروی کار متخصص( مشاغل دولتی و یا خصوصی مطرح شده) تعداد زیادی از دانش آموختگان فرصت دستیابی به این گونه مشاغل را نخواهند داشت. لذا به نظر می رسد که هدایت این قشر بزرگ از نیروهای متخصص جامعه به سمت اشتغال در بخش غیر مزدبگیری( خوداشتغالی) مشکل اشتغال و بیکاری ۱/۱۳ درصدی دانش آموختگان را تا حد زیادی مرتفع نماید( پورکریمی، ۱۳۷۹).
جهت هدایت این بخش از نیروی کار به سمت خود اشتغالی عوامل متعددی دخیل می باشد که در قسمت بعدی به آن خواهیم پرداخت ولیکن در نظر گرفتن روحیه کارآفرینی۱۵ به عنوان یکی از عناصر و عوامل اساسی در گسترش و ترویج خوداشتغالی می تواند بسیار کارگشا باشد. عنصری که متاسفانه در اکثر دانش آموختگان دانشگاهی وجود نداشته و یا به منصه ظهور نمی رسد . به نحوی که در چشم انداز آینده و متغیرهای اصلی بخش آموزش عالی برنامه سوم توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور به صراحت به آن اشاره شده است( سند برنامه سوم توسعه ، ۱۳۷۸):
"کارآفرین نبودن فارغ التحصیلان، رواج روحیه مدرک گرایی در جامعه وافزایش انتظارات دانش آموختگان از دولت برای ایجاد اشتغال و استخدام از چشم اندازهای آینده در برنامه سوم می باشد."
لذا توجه به ویژگی های کارآفرینی و مهم تر از آن آموزش کارآفرینی به دانشجویان در زمان تحصیل می تواند در توسعه اشتغال در بخش غیر مزدبگیری وایجاد خود اشتغالی و در نهایت افزایش اشتغال دانش آموختگان بسیار موثر می باشد. جهت روشن تر شدن موضوع به ارائه تعریفی از خود اشتغالی می پردازیم.به طور کلی کارآفرینی عبارت است از فرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره گیری از فرصت ها( احمدپور داریانی،۱۳۸۰). به عبارت دیگر کارآفرین کسی است که با استفاده از منابع موجود و پیرامونی خود و با بهره گیری و استفاده از فرصت های به وجود آمده، تشکیل مجموعه ای را می دهد و به با قبول مخاطرات احتمالی ، موقعیت شغلی خاص و جدیدی را به وجود می آورد و به ارزش افزوده ای نائل می گردد(احمد پور داریانی،۱۳۸۳). لذا در صورتی که دانش آموختگان دانشگاهی روحیه کارآفرینی داشته باشند میتوانند با توجه تخصصی که در دوران تحصیل کسب نموده اند و با بهره گیری از فرصت های پیرامونی ، موقعیت شغلی جدیدی را در غالب مشاغل کوچک و در بخش خود اشتغالی به وجود آورده و علاوه بر کسب درآمد و ارزش افزوده مشکل اشتغال دانش آموختگان را نیز مرتفع نمایند. برای اثبات این مدعا می توان به استفاده از این سیاست و مبارزه با مشکل بیکاری در کشور های پرجمعیت چین و هند اشاره نمود .به نحوی که کشور چین با اتخاذ سیاست توسعه خود اشتغالی در دهه ۱۹۸۰ توانست ۲۳ میلیون فرصت شغلی (یعنی به طور متوسط دو میلیون و سیصد هزار شغل در سال )ایجاد نماید. همچنین کشور هند با تاکید بر اشتغال در بخش خوداشتغالی توانست ۹۸ درصد از اشتغال خود را در بخش غیر سازمان یافته (خود اشتغالی) سازماندهی و تامین نماید و فقط دو درصد از اشتغال توسط بخش های سازمان یافته (بخش مزد بگیری)تامین شده است(پورکریمی،۱۳۷۹).
۵) عوامل موثر بر خوداشتغالی دانش آموختگان
همان گونه که در بخش قبل نیز ذکر شد کارآفرینی به عنوان یکی از عناصر اساسی در هدایت دانش آموختگان به سمت اشتغال در بخش غیر مزد بگیری و خوداشتغالی مطرح می باشد ولیکن عناصر متعددی در ایجاد روحیه کارآفرینی و خوداشتغالی موثر می باشندکه در این میان میتوان به مطالعات فایر لی۱۶ و مایر۱۷ همچنین مطالعات پریمن۱۸ و تاکی۱۹ و همچنین مطالعه پورکریمی اشاره نمود.
فایرلی و مایر در سال ۱۹۹۶ به بررسی مشاغل کوچک پرداخته و متوجه شدند که نژاد و قومیت در میزان خود اشتغالی افراد بسیار موثر می باشد۱۹۹۶) ،Fairli &Meyer & ). در پژوهش دیگری که توسط پریمن و تاکی در خلال مارس ۱۹۹۸ تا جولای ۱۹۹۹ به انجام رسیده است مشخص گردید که ۳۱ درصد از دانش آموختگان به خود اشتغالی روی آورده ، همچنین زنان نسبت به مردان علاقه بیشتری به خود اشتغالی از خود نشان داده و اطرافیان و فامیل در ایجاد خود اشتغالی افراد نقش موثری را ایفا مینماید ۱۹۹۹)، Peryman&Takey (.همچنین میتوان به پژوهشی که توسط پورکریمی تحت عنوان " عوامل موثر بر خود اشتغالی فارغ التحصیلان مقطع کارشناسی" انجام شده است اشاره نمود. این پژوهش که در سال ۱۳۷۹ به انجام رسید است به بررسی عوامل موثر بر خوداشتغالی فارغ التحصیلان رشته دامپروری (یکی از گرایش های رشته کشاورزی) می پردازد. در این پژوهش که دو گروه از افراد که عبارتند از دانش آموختگان خوداشتغال و دانش آموختگان مزدبگیر (با نمونه ای از سراسر کشور) با یکدیگر مقایسه شده و عوامل موثر بر خوداشتغالی گروه اول مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش افراد خوداشتغال افرادی بودند که با توجه به تحصیلات خود در بخش مربوطه و به صورت خوداشتغالی (تاسیس یک واحد دامپروری)مشغول به کار بودند و گروه دوم افرادی بودند که با همان تحصیلات در بخش مزد بگیری فعالیت می نمودند.
عوامل مورد بررسی در این تحقیق عبارت بودند از :
۱) انگیزش پیشرفت
۲) تشویق اطرافیان
۳) استطاعت مالی
۴) تخصص گرایی
۵) علاقه به محیط کار دامپروری
۶۰ پایگاه اقتصادی – اجتماعی(۲۰SES )
نتایج حاصله از این تحقیق حاکی از تفاوت معنی دار در تمام عوامل مطرح شده و بالاتر بودن میانگین عوامل در گروه خود اشتغال از گروه مزدبگیر می باشد که به صورت جدول زیر نمایش داده می شود (برای آزمون تفاوت آماری از آزمون t استیودنت استفاده گردیده است).
* معنی داری در سطح ۰۵۰/۰
** معنی داری در سطح ۰۱/۰
برای سنجش انگیزش پیشرفت۲۱ از پرسشنامه استاندارد هرمنس۲۲و برای سنجش سایر عوامل از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید.همانگونه که در جدول فوق ملاحظه می گردد میانگین عوامل مطرح شده در گروه خود اشتغال به طور معنی داری از گروه مزد بگیر بالا تر بود. لذا می توان به تاثیر این عوامل در گرایش افراد به خود اشتغالی پی برد. نکته حائز اهمیت عامل انگیزش پیشرفت می باشد که یکی از خصوصیات بارز افراد کارآفرین می باشد(احمدپور داریانی ،۱۳۸۰) و در این پژوهش نیز مشخص گردید که افراد خود اشتغال دارای انگیزش پیشرفت بالاتری نسبت به افراد مزد بگیر می باشند(پورکریمی،۱۳۷۹).
نکته مهم دیگر اینکه هم انگیزش پیشرفت و هم کارآفرینی قابل آموزش و یادگیری بوده و با اندکی برنامه ریزی و سیاستگذاری میتوان انگیزش پیشرفت دانشجویان را بالا برده و در نتیجه روحیه کارآفرینی را در آنها تقویت نموده ودر نهایت دانش آموختگان را به سمت کارآفرینی و اشتغال در بخش خود اشتغالی سوق داد. لیکن متاسفانه این موضوع در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی مورد غفلت قرار گرفته است به نحوی که به صراحت در برنامه سوم توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور این مسئله منعکش شده است و یکی از نقاط ضعف ،مشکلات و تنگناهای بخش آموزش عالی را تداوم برنامه ها و شیوه های سنتی آموزش ،تکیه بیش از حد به دروس نظری و انباشت محفوظات ،کم توجهی به پرورش مهرت ها،کارآفرینی ،خلاقیت و نوآوری دانشجویان و آماده نشدن آنها برای مواجهه با مسائل و نیازهای جامعه عنوان شده است.(سند برنامه سوم توسعه ،۱۳۷۸).
۶) بحث و نتیجه گیری
همان گونه که گذشت مبنای توسعه کشور ها ، توسعه انسانی با رویکردی پایدار می باشد و اشتغال به عنوان یکی از شاخص های موثر در توسعه انسانی مطرح است. افزایش بیکاری به معنای نزول توسعه انسانی کشور ها بوده و کاهش توسعه انسانی به معنای عدم پایداری توسعه قلمداد می گردد.
بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی که بخش عمده ای از قشر فرهیخته کشور را تشکیل می دهد از مسائل و دغدغه های بسیار مهم و پر اهمیت می باشد.چرا که آموزش عالی و دانش آموختگان نقش تسریع کننده و کاتالیزوری را برای توسعه پایدار ایفا می کندو سازنده یک جامعه دانش محور می باشد( Unesco, ۲۰۰۱).یقینا بیکاری این قشر از جامعه صدمات و لطمات زیادی را بر پیکره کشور و روند توسعه آن وارد می نماید. از طرف دیگر عرضه و تقاضای نیروی متخصص( دانش آموختگان دانشگاهی) کشور با یکدیگر تناسب نداشته و این امر( عرضه زیاد دانش آموختگان و تقاضای کم بازار در بخش مزدبگیری) باعث برهم خوردن توازن و در نتیجه بیکاری بیش از حد در دانش آموختگان دانشگاهی شده است به نحوی که نرخ بیکاری دانش آموختگان از ۵/۶ درصد در سال ۱۳۷۷ به ۱/۱۳ درصد در سال ۱۳۸۱ رسیده است.
انتظارات دانش آموختگان از دولت و دستگاههای دولتی برای ایجاد فرصت های شغلی و اشتغال و استخدام آن از یک طرف و عدم آمادگی برای مواجهه با بازار کار و انتظارات بازار کار از آنها و عدم آمادگی برای اشتغال در بخش غیر مزدبگیری و خود اشتغالی از طرف دیگر باعث افزایش نرخ بیکاری شده است.
در این نوشتار برای کاهش مسئله بیکاری ، توجه به خود اشتغالی دانش آموختگان در بخش غیر مزدبگیری پیشنهاد و جهت اجرایی نمودن این پیشنهاد ۲ استرتژی را مطرح می نماییم:
۱) تقویت عوامل موثر بر خوداشتغالی
با توجه به موارد مطروحه در بخش قبلی ،عوامل موثر بر خود اشتغالی دانش آموختگان معرفی شد.در میان متغییر های معرفی شده متغییر های انگیزش پیشرفت ، تشویق اطرافیان و ایجاد علاقه در دانشجویان به عنوان عواملی که قابل دستکاری می باشند مطرح مطرح می گردد.لذا با اندکی برنامه ریزی می توان نسبت به تقویت این عوامل و در نهایت افزایش احتمال ورود دانش آموختگان در بخش خود اشتغالی اقدام نمود.
۲) آموزش کارآفرینی به دانشجویان و افزایش روحیه کارآفرینی در آنها
آموزش به عنوان یکی از محوری ترین روشهای تغییر آگاهی ،نگرش و رفتار انسان تلقی می شود.کارآفرینی نیز به عنوان روحیه ای قابل آموزش می بایست در برنامه های آموزشی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی مورد توجه جدی قرار گیرد. پیشنهاد می شود آموزش کارآفرینی به صورت مستقیم و ارائه درسی تحت همین عنوان در دو بخش نظری و عملی سازمان یافته و با تاکید بیشتر بر بخش عملی و آشنایی دانشجویان با افراد کارآفرین و ترتیب دادن بازدید های علمی از مراکز کارآفرینی زمینه افزایش روحیه کارآفرینی فراهم آید. همچنین به صورت غیر مستقیم و برنامه ریزی در دانشگاه ها و به طور ویژه در گروه های آموزشی و از طریق هماهنگی با اساتید در تهیه محتوای دروس و ارائه مثالها و نمونه های داخلی و خارجی مرتبط با بخش غیر مزد بگیری به تشویق دانشجویان و افزایش روحیه کارآفرینی کمک نمود.۲۳
در نهایت می توان نتیجه گیری نمود که با آموزش کارآفرینی در دانشگاه ها و تقویت عوامل موثر بر خود اشتغالی می توان اشتغال دانش آموختگان در بخش غیر مزد بگیری یا خود اشتغالی را افزایش داد.با افزایش اشتغال و کاهش نرخ بیکاری ، شاخص تو سعه انسانی بهبود یافته و در نتیجه کشور به سمت توسعه پایدار حرکت خواهد نمود.
جواد پورکریمی
پی نوشت ها
۱- GDP
۲ـ Dynamic
۳ـUnemployment
۴ـ United Nation (UN)
۵- Human Development Index(HDI)
۶- Development & Sustainable Development
۷-لازم به ذکر است در رویکرد توسعه پایدار علاوه بر جنبه های اجتماعی به جنبه های زیست محیطی که مبین رابطه انسان با محیط است نیز توجه می شود.البته به دلیل خارج از بحث بودن این موضوع در نوشتار حاضر به آن اشاره نمی شود.
۸ـ Human Development Report(HDR)
۹ـ United Nation Development programs(UNDP)
۱۰- Millennium Development Goals(MDG)
۱۱ـ Goals
۱۲ـ Target
۱۳- Unemployment Rate
۱۴- International Labour organization (ILO)
۱۵- Entrepreneurship
۱۶ـ Fairli
۱۷ـ Meyer
۱۸- Perryman
۱۹- Taky
۲۰ـ Social Economic Status(SES)
۲۱-Achivement motivation : انگیزش پیشرفت تمایل تعمیم یافته ای برای تلاش در جهت موفقیت و انتخاب فعالیت های هدف گرا در اعمالی که با پیروزی و شکست همراه است تعریف می گردد.به عبارتی انگیزش پیشرفت سائقی برای دستیابی به پیشرفت با توجه به ملاک های مشخص و تلاشی برای کسب موفقیت است.
۲۲ـ Questioniar Hermens : این پرسشنامه یک ابزار معتبر جهت سنچش انگیزش پیشرفت می باشد که به کرات مورد استفاده قرار گرفته و روایی و اعتبار آن مورد تایید قرار گرفته است.در تحقیق پورکریمی اعتبار این پرسشنامه ۷۳/ .(از طریق روش آلفای کرونباخ) محاسبه شده است.
۲۳- البته لازم به ذکر است که وزارت علوم و تحقیقات و فناوری در زمینه کارآفرینی فعالیت هایی را در حال ساماندهی و انجام می باشد که از آن میان می توان به طرح " کاراد" و توسعه کارآفرینی در دانشگاه ها و تشکیل ستادی تحت همین عنوان در سطح وزارت علوم تحقیقات و فناوری ( سازمان و سنجش و آموزش کشور) اشاره نمود که به نظر می رسد فعالیت در این خصوص نیاز به برنامه ریزی، سیاستگزاری و عزم ملی در تمامی سطوح و در تعامل با سایر بخش های کشور را می طلبد.
فهرست منابع :
ـ احمد پورداریانی، محمود؛ كارآفرینی: تعاریف، نظریات و الگوها؛ تهران: شركت پردیس ۵۷، ۱۳۸۰
ـ آمار آموزش عالی؛ آمار پذیرفته شدگان و دانش آموختگان دانشگاه ها و مراكز آموزش عالی: available:http:\www.irphe.ir
؛ آیا کارآفرینی استراتژی دانشگاه ها را تغییر می دهد؟ ؛۱۳۸۳ . - احمد پور داریانی،محمود
available :http://www.karad.sanjesh.org/maghaleh/ahmadpoor۱.htm
ـ پوركریمی، جواد؛ عوامل موثر برخوداشتغالی فارغ التحصیلان كارشناسی رشته دامپروری؛ پایان نامه كارشناسی ارشد، دانشكده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران،۱۳۷۹
ـ تودارو، مایكل؛ توسعه اقتصادی در جهان سوم؛ ترجمه غلامعلی فرجاری، تهران: سازمان برنامه و بودجه، ۱۳۷۰
- داوری ،احمد؛توسعه منابع انسانی و نظام اداری؛ مجموعه مقالات همایش توسعه نظام اداری،تهران،۱۳۷۸
ـ رئوفی، محمود؛ دانشگاه وتوسعه فرهنگی؛ فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی. شماره۲،۱۳۷۴
ـ روحانی، لطیف؛ توسعه انسانی محور توسعه پایدار؛
available :http:\www.mporg.ir/ barnameh ۴/۳۳۰.htm
ـ سازمان برنامه و بودجه، سند برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(۱۳۸۳ – ۱۳۷۹)، تهران: سازمان برنامه و بودجه، ۱۳۷۸
ـ عبدالهی، محمود؛ جامعه شناسی و توسعه اجتماعی در ایران؛ فصلنامه رهیافت، شماره ۶، ۱۳۷۳
ـ عظیمی، حسین؛ مدارهای توسعه نیافتگی در اقتصاد ایران؛ تهران: انتشارات شرفی، ۱۳۷۱
ـ فكوهی، ناصر؛ انسان شناسی و توسعه؛ ۱۳۸۲. http:\www.bashgah.net: available
ـ كاظمی پور، شهلا؛ نقش آموزش و پرورش در توسعه فرهنگی؛ فصلنامه پژوهش پژوهشكده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی: شماره سوم، ۱۳۷۹
ـ مركز آمار ایران. available http:\www.sci.or.ir
ـ مشایخ، فریده؛ فرایند برنامه ریزی آموزشی؛ تهران: انتشارات مدرسه، ۱۳۷۹
ـ هریسون، دیوید؛ جامعه شناسی نوسازی وتوسعه؛ ترجمه علیرضا علوی، تهران: دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، ۱۳۷۶
- Bossel, Hartman; Indicators for sustainable Development: Theory, Method and Applications.۱۹۹۷
available : http://www.UN.org/eas/susde/hat linfp/ indicators/isd.htm.
- Fairly,Robert & meyer.Bruce; Ethic and racial Self employment diffrencs and possible explanation, Jornal of Human Resources.vol۳۱. No۴ . ۷۵۷-۷۹۳.۱۹۹۶.
- Perryman, S & Taky, Nd ;Graduates mean Business, a Study of Graduates self employment and Business start NP. Institue for employment studis.۱۹۹۹
- Unesco. Sustaivable human Development; ۲۰۰۴.
available : http:\www.Unesco.Org/education/esd/English/Sustainable/sustain.htm
- Unesco; Higher Education for sustainable Development ;۲۰۰۱ available :http://www.Unesco.org
- United Nation (UN); Indicators of sustainable Development;
Newyork: ۲۰۰۴.
http:// www.UN. Org /esa /sustdev /natlindicators/isd.htm
- United Nation Development programms(UNDP);Human Development Report ; New.york.۲۰۰۳.
- United Nation Development programms(UNDP);Human Development Report ; New.york.۲۰۰۴.
- ILO;Report of the Conference :Fifteenth International Conference of Laborur Statisticians;Genova rev.۱,۱۹۹۳. available :http:\www.ILO.org
- ILO;World Employment Report(۱۹۹۸-۱۹۹۹).parise,۱۹۹۹. available :http:\www.ILO.org
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴
|
|