چرا ناهنجاری؟
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
چکیده
در این مقاله سعی شده است علل و عوامل گرایش افراد به ناهنجاریهای اجتماعی از منظر جامعهشناختی کارکردی، بهخصوص با تأکید بر اندیشههای رابرت مرتن، با استفاده از روش مطالعات کتابخانهای و با استفاده از تحقیقات میدانی محققان، با شناسایی عوامل متفاوت شخصیتی، فردی و اجتماعی، و روی آوردن افراد به ناهنجاریهای اجتماعی مورد تحلیل قرارگیرد. در این تحقیق ابتدا عوامل جامعهشناختی افراد در روی آوردن به انحرافات اجتماعی را برشمردهایم که عبارتاند از: اختلاف و از هم پاشیدگی خانواده، فقر مالی و بیكاری، توهم ثروتمند شدن و از دست دادن شرافت اخلاقی، احساس تنهایی و بیپناهی. عوامل شخصیتی نیز عبارتاند از: اختلالات شخصیتی و خلقی، شخصیت ضد اجتماعی و شکست روحی و عاطفی. اهتمام به شناخت عوامل مطرح شده و نیز کاهش یا کنترل این عوامل میتواند برای پیشگیری و کنترل مسائل ناهنجاریهای اجتماعی در رابطه با جامعه ما دارای اهمیت اساسی باشد.
مقدمه
آسیبشناسی ناهنجاریهای اجتماعی در واقع مطالعه و ریشهیابی بینظمیها، ناهنجاریها و آسیبهایی نظیر بیكاری، اعتیاد، فقر، خودكشی، طلاق و...، همراه با علل و شیوههای پیشگیری و درمان آنها و نیز مطالعه شرایط بیمارگونه و نابسامانی اجتماعی است. به عبارت دیگر، به مطالعه خاستگاه اختلالها، بینظمیها و نابسامانیهای اجتماعی، «آسیبشناسی اجتماعی» میگویند، زیرا اگر در جامعهای هنجارها مراعات نشوند، كجروی پدید میآید و رفتارها آسیب میبینند. آسیب زمانی پدید میآید كه از هنجارهای مقبول اجتماعی تخلفی صورت پذیرد. پایبند نبودن به هنجارهای اجتماعی موجب پیدایش آسیب اجتماعی میشود، از سوی دیگر، اگر رفتاری با انتظارات مشترك اعضای جامعه و یا یك گروه یا سازمان اجتماعی سازگار نباشد و بیشتر افراد آن را ناپسند و یا نادرست قلمداد كنند، «كجروی اجتماعی» تلقی میشود [ستوده، 1376: 15-14].
تاكنون تحقیقات و مطالعات زیادی به منظور شناسایی عوامل مؤثر بر انحرافات اجتماعی صورت گرفتهاند، عدهای افسردگی و تغییرات خلقی را عامل گرایش جوانان به ناهنجاریهای اجتماعی دانستهاند، کوپس و همکارانش بین شکست تحصیلی و آسیبهای اجتماعی رابطه معنیداری گزارش کردهاند. تحقیق دیگری که توسط رسولزاده انجام گرفته، حاکی از آن است كه مهمترین عوامل گرایش افراد به سوی ناهنجاریهای اجتماعی عوامل فردی، اجتماعی و خانوادگی از جمله معاشرت با دوستان ناباب، شکست تحصیلی، طلاق و اختلافات خانوادگی است.
پس بهطور كلی، هر رفتاری كه از آدمی سر میزند، متأثر از مجموعهای از عوامل است كه بهطور معمول در طول زندگی سر راه وی قرار دارد و وی را به انجام عملی خاص میدارد. حال سؤالهای اساسی مقاله حاضر این است كه ناهنجاریها و انحرافات اجتماعی چگونه پدید میآیند؟ عوامل گرایش به این ناهنجاریها و انحرافات اجتماعی كداماند؟ و چه چیزی در محیطهای اجتماعی وجود دارد که مردم را کجرو و بزهکار میسازد؟
در ادامه به ریشهیابی انحرافات اجتماعی و گرایش به آنها، به خاطر اینکه انحرافات مزبور امنیت اجتماعی را سلب و مانعی برای رشد و توسعه جامعه محسوب میشوند، میپردازیم.
نظریهٔ انحرافات و ناهنجاریهای اجتماعی
از نظر بسیاری از جامعهشناسان، انحراف نتیجه نارساییهای موجود در فرهنگ و ساختار اجتماعی جامعه است. هر جامعهای نهتنها هدفهــای فرهـنگی تجـــویزشدهای دارد، بلکه وسایل اجتماعی پذیرفته شدهای را نیز برای دستیابی به این هدفها در اختیار دارد. هرگاه این وسایل در دسترس فرد قرار نگیرند، احتمالاً آن شخص به رفتار انحرافآمیز دست میزند.
«رویکرد نابسامانی اجتماعی» یکی از نظریههای جامعهشناختی انحراف اجتماعی است. مهمترین نظریهپرداز در این رویکرد مرتن، جامعهشناس آمریکایی است که با الهام از اندیشههای دورکیم به تبیین انحرافات اجتماعی مبادرت ورزید. این رویکرد، هم در مورد کجروی فردی و هم در مورد کجروی گروهی بحث میکند. از نظر او، حالت بیهنجاری زمانی پیش میآید که چشمداشتهای فرهنگی با واقعیتهای اجتماعی سازگاری ندارند.
مرتن کوشیده است، بیهنجاری را به انحراف اجتماعی ربط دهد. از نظر او، اشخاص منحرف از نظر زیستی نه عجیب و غریباند و نه نقص روانشناختی دارند، بلکه آنها درست همان کاری را انجام میدهند که در شرایط اجتماعی ساخت خاصی از آنها انتظار میرود [معیدفر،1390: 38]. وی معتقد است: فرد در نتیجه فرایند اجتماعی شدن، هدفهای مهم فرهنگی و نیز راههای دستیابی به این هدفها را که از نظر فرهنگی مورد قبول باشند، فرا میگیرد. هرگاه میان هدفهای مقبول اجتماعی و وسایل مقبول و قابل دسترس در جامعه تعارض ایجاد شود، فرد به ناهنجاری و کجروی روی میآورد [داوری، ۱۳۸2: 57-54].
وی گونههای متفاوت این کجروی ها را در چهار صورت زیر تصویر کرده است:
1. کجرو، در عین پذیرش هدفهای اجتماعی، برای رسیدن به آنها از وسایل غیرمقبول استفاده میکند.
2. کجرو هدفهای مقبول جامعه را نمیپذیرد، اما برای رسیدن به مقاصد خود از وسایل مقبول جامعه استفاده میکند.در این مورد، افراد میكوشند وارد بدنه قدرت شوند و از راههای قانونی به مقصود خود برسند.
3. کجرو هدفهای مقبول جامعه و وسایل صحیح رسیدن به آنها را نفی میکند. در این مورد معمولاً آنان منزوی میشوند.
4. کجرو هدفها و وسایل مقبول جامعه را رد میكند و هدفها و وسایل مقبول خویش را مطرح میکند. [گیدنز، 1378 :140].
نام این چهار شیوه انطباق فردی به ترتیب عبارت است از: نوآوری؛ مناسکگرایی؛ انزواطلبی؛ شورش [معیدفر، 1390: 42]. مرتن با توجه به این الگوی کارکردگرایانه دو دسته رفتار انحرافی را تبیین کرد: یک دسته رفتارهای انحرافی از نوع آسیبهای اجتماعی، و دسته دوم رفتارهای انحرافی از نوع مسائل اجتماعی. اگر در جامعه میزان کمی از سوء یکپارچگی وجود داشته باشد، به گونهای که نه برای اکثر افراد آن، بلکه برای اقشاری از اجتماع، امکانات هنجارمند دسترسی به موفقیت فراهم نباشد، انحرافات اجتماعی در این جامعه عمدتاً از نوع آسیبهای اجتماعی هستند. اما اگر در جامعه سوء یکپارچگی به قدری باشد که اکثر اقشار جامعه و مردم نتوانند از طریق راهها و شیوههای هنجارمند به هدفهای مورد تبلیغ دسترسی پیدا کنند، در این صورت ما با مسئله بحران اجتماعی روبهرو میشویم [همان: 44].
علل و عوامل ظهور جامعهشناختی ناهنجاریهای اجتماعی
عوامل به وجودآورنده انحراف و كجروی در جوامع مختلف یكسان نیستند و مناطق از نظر نوع جرم، شدت و ضعف، تعداد، و نیز از نظر عوامل آن متفاوتاند. این تفاوتها را میتوان در شهرها، روستاها و حتی در مناطق متفاوت و محلههای یك شهر مشاهده كرد. در هر جامعه و محیطی، سلسله عواملی همچون شرایط جغرافیایی و اقلیمی، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، موقعیت خانوادگی، تربیتی و شغلی، و طرز فكر و نگرش خاصی حاكم است كه هر یك از اینها در حسن رفتار و یا بدرفتاری افراد تأثیر دارد. شهرنشینی لجامگسیخته، گسترش حاشیهنشینی و فقر، اتلاف منابع و انرژی را به دنبال دارد. حاشیهنشینی در شهرها با جُرم رابطه مستقیم دارد. تنوع و تجمل، اختلاف فاحش طبقات اجتماعی ساكن شهرهای بزرگ و تورم و گرانی هزینههای زندگی موجب می شود، افراد غیر كارامد كه درامدشان زندگی ایشان را كفاف نمیدهد، برای تأمین نیازهای خود، دست به هر كاری هرچند غیر قانونی بزنند [ستوده، 1376: 80-75].
با این مقدمه میتوان گفت که عوامل متعددی در پیدایش آسیبها و انحرافات اجتماعی، بهعنوان یك پدیده اجتماعی، نقش دارند كه در ادامه به برخی از آنها اشاره میكنیم:
فقر: در میان علل و عوامل پیدایش بزهكاری و ارتكاب انحرافات اجتماعی، عامل فقر و مشكلات معیشتی و اقتصادی از جایگاه ویژهای برخوردار است. نداشتن بضاعت مالی مكفی خانوادهها و ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای طبیعی و ضروری، مانند فراهم ساختن امكان ادامه تحصیل حتی تا دوره متوسطه، تأمین پوشاك مناسب، متنوع و متناسب با سلیقه و روحیه آنان و... زمینهساز بروز دلزدگی، سرخوردگی، ناراحتیهای روحی، دل مشغولی، افسردگی و انزواطلبی را در فرزندان فراهم میسازد. این امر موجب میشود چنین افرادی برای التیام ناراحتیهای ناشی از مشكلات خود از طریق مستقیم و یا غیرمستقیم، به اقداماتی دست بزنند و خود درصدد حل مشكل خویش برآیند. در نتیجه، بسیاری از این افراد برای رهایی از بندگرفتاریها، دست به ارتكاب اعمال ناشایست میزنند. در این زمینه، انعكاس شرایط افسانهای برخی زندگیها و نمایش فاصلههای طبقاتی توسط رسانهها نقش مؤثری در تشدید این مشكل دارند [محبی، 1381: 67].
در اصل فقر میتواند زمینهساز بروز آسیبهای اجتماعی در ابعاد گوناگون باشد و این امر در زنان و مردان با کارکردهای متفاوتی همراه است. برخی از جوانان معتاد کشور به دلیل نداشتن تمکن مالی و برخوردار نبودن از امکانات برابر و نیز به منظور به دست آوردن فرصتهای اجتماعی متناسب با شأن و شخصیت خود و خانوادهشان به این آسیب خانمانسوز گرفتار شدهاند که در نتیجه امروز بهعنوان معتاد مجبور به پذیرش برخی رفتارهای غیرانسانی در جامعه هستند.
از همپاشیدگیكانون خانواده: از دیگر مؤلفههای مهم در سوق یافتن نوجوانان و جوانان به سمت و سوی بزهكاری و انحرافات اجتماعی، گسسته شدن پیوندهای عاطفی و روحی میان اعضای خانواده است. روابط خانوادگی مهمترین عامل برای ارضای عاطفی و احساسی از آغاز تاریخ بشریت برای اعضای جامعه بوده است. محققان اجتماعی براین باورند که جامعه متشکل از خانوادههاست، و سلامت و سعادت جامعه به سلامت و پویایی نظام خانواده بستگی دارد. سلامت و تعادل نظام خانواده نیز به کیفیت روابط درون خانوادگی بین زن و شوهر، و والدین و فرزند وابسته است. هر اندازه روابط بین همسران مناسب، سالمتر و پرجاذبهتر باشد، زندگی مستحکمتر و با صفاتر خواهد بود [معظمی، 1388: 52].
در برخی از خانوادهها پدر، مادر و یا هر دو، بنا به دلایلی همچون طلاق و جدایی، مرگ، و... نه حضور فیزیكی دارند و نه حضور معنوی. در خانوادههایی كه با معضل طلاق و جدایی مواجه هستند، فرزندان پناهگاه اصلی خود را از دست میدهند، هیچ هدایتكنندهای در جریان زندگی ندارند، و در پارهای از موارد به دلیل نیافتن پناهگاه جدید، در دریای مواج اجتماع گرفتار ناملایمات میشوند [آزموده، 1378: 17]. علاوه بر طلاق، مرگ پدر و یا مادر نیز بسان آواری سهمگین بر كانون و پیكره خانواده سایه میافكند. در برخی موارد به دلیل بیتوجهی یا كمتوجهی به فرزندان و جایگزین شدن عنصری نامناسب به جای فرد از دست رفته، ضعیف شدن فرایند نظارتی خانواده، افزایش بیمارگونه بحرانهای روحی و روانی فرزندان و... موجب روی آوری فرد به ناهنجاریها و انحرافات اجتماعی میشود [دوستقرین، 1388: 222].
بیمهری اجتماعی: چگونگی برخورد دوستان، افراد فامیل و همسایگان با فرد بزهكار، در نوع نگاه متقابل وی به دیگران تأثیر بسزایی دارد. در مجموع، اگر این برخوردها قهرآمیز و بهصورت طرد فرد از محیط اجتماعی باشد، جدایی وی از جامعه سرعت بیشتری مییابد. این نوع برخورد همواره بهعنوان هزینه ارتكاب هر جرمی مدنظر است. علاوه بر این، افرادی كه دارای منزلت و پایگاه اجتماعی پایینی هستند و یا از نقص عضو، بیماری جسمی یا روحی، و مشاغل پایین خود یا والدینشان رنج میبرند نیز از سوی افراد جامعه مورد بیمهری قرار میگیرند و ناخواسته طرد میشوند. این گونه افراد برای جبران كمبودهای خود و شاید هم برای رهایی از این گونه بیمهریها و معضلات، دست به جرائم و انواع انحرافات اجتماعی دست میزنند [عبدی، 1371: 455].
شغل: همواره رابطهای بین وضع فعالیت و شغل فرد با نوع رفتارهای وی وجود دارد. گرچه بین بیكاری و سابقه جرم و زندانی و دفعات ارتكاب جرم، رابطه معناداری مشاهده میشود، ولی این امر بدین معنا نیست كه لزوماً بیكاری علت تكرار جرم باشد. زیرا ممكن است این رابطه بهصورت معكوس باشد. یعنی كسانی كه بیشتر مرتكب جرم میشوند، بیشتر شغل خود را از دست میدهند و بیكار میشوند [عبدی، 1371: 455].
اشتغال: از دیدگاه جامعهشناسان و روان شناسان، بیكاری یكی از ریشههای مهم بزهكاری و كجروی افراد جامعه است. بیكاری موجب میشود، افراد بیكار جذب قهوهخانهها و مراكز تجمع افراد بزهكار شوند و به تدریج، به دامان انواع كجرویهای اجتماعی سقوط كنند. حاصل تحقیقات صورت گرفته نیز حكایت از تأثیر قاطع بیكاری و فقر بر افزایش بزهكاری دارد [نجفی ابرندآبادی، 1370: 226].
دوستان ناباب: وقتی جوانان با بیتوجهی، بیمهری و طردشدگی از طرف خانواده روبهرو میشوند، گروهی که مورد توجه و احترام و جستوجوی آنان قرار میگیرد، همسالان هستند. آنها را مأمن مطمئنی برای خود میدانند و از تمام جهات سر تسلیم در برابر خواستههایشان فرو میآورند، همچنین، جوانانی که محیط از همگسیخته و نابسامانی دارند، برای رهایی از وضع نابسامان خانواده خود به دوستان ناباب و معتاد رو میآورند و با جایگزین کردن این گروه به جای خانواده از همگسیخته و نابسامان، میخواهند به آرامش روحی و روانی برسند [برفی،1382: 127].
تأثیر گروه همسالان، همفكران، همكاران و دوستان در رشد شخصیت افراد كمتر از تأثیر خانواده نیست. چرا كه فرد پس از خانواده، منحصراً زیر نفوذ گروه قرار میگیرد. بدین ترتیب، اگر فردی با گروهی از معتادان رابطه برقرار كند و با آنان دوست شود، به تدریج تحت تأثیر رفتار آنان قرار میگیرد و معتاد میشود. چون از سویی، ملاك پذیرش و قبول فرد توسط یك گروه و جمع، پذیرفتن فرهنگ آنهاست، و از سوی دیگر، معتادان هم علاقهمندند كه مواد مخدر را بهطور دستهجمعی استعمال كنند كه هم در موقع استعمال مصاحبی داشته باشند و هم از شدت فشار سرزنش اجتماع بر خود بكاهند [داوری، ۱۳۸2: 68-63].
ساترلند در «نظریه انتقال فرهنگی كجروی» خود بر این نكته مهم تأكید میكند كه رفتار انحرافی همانند سایر رفتارهای اجتماعی، از طریق معاشرت با دیگران، یعنی منحرفان و دوستان ناباب، آموخته میشود. این نظریه تأكید دارد كه «فرد منحرف» تنها با هنجارشكنان، و «فرد همنوا» تنها با افراد سازگار ارتباط ندارد، بلكه هر انسانی با هر دو دسته این افراد سر و كار دارد. اما اینكه كدام یك از آن دو گروه، فرهنگ خود را منتقل میكنند و تأثیر میگذارند، معتقد است كه به عوامل دیگری نیز بستگی دارد كه عبارتاند از:
شدت تماس با دیگران: احتمال انحراف فرد در اثر تماس با دوستان یا اعضای خانواده منحرف خود، به مراتب بیشتر است تا در اثر تماس با آشنایان یا همكاران منحرف خود.
سن زمان تماس: تأثیرپذیری فرد از دیگران در سنین كودكی و جوانی بیش از زمانهای دیگر و سایر مقاطع سنی است.
میزان تماس با منحرفان در مقایسه با تماس با همنوایان: هرچه ارتباط و معاشرت با كجرفتاران نسبت به همنوایان بیشتر باشد، به همان میزان احتمال انحراف فرد بیشتر خواهد بود [یان، 1374: 170].
محیط اجتماعی: محیط نیز از جمله عوامل تأثیرگذار در پیدایش رفتارهای شایسته و یا ناشایست است. اگر در خانه،كوچه، خیابان، مدرسه، و خلاصه محیط پیرامون زمینه و شرایط مساعدی برای بزهكاری وجود داشته باشد، فردی را كه آمادگی انحراف در او وجود دارد، به سوی جرم و ارتكاب رفتار بزهكارانه سوق میدهد. در پیدایش هر جرمی، با تحلیل دقیق، به این نتیجه میرسیم كه محیط اجتماعی بستر كاملاً مناسبی برای فرد بزهكار فراهم آورده و عامل مهمی برای پیدایش رفتار مجرمانه توسط وی بوده است. به گفته یكی از محققان، محیط در شكلگیری شخصیت و منش انسان نقش بسیار تعیینكننده و مؤثری ایفا میكند و رفتار انسان كه نشانهای از شخصیت و منش اوست، تا حد زیادی، ناشی از تربیت اكتسابی از محیط است [رونالوس، 1368: 69].
فقر فرهنگی: یكی از عوامل مهم پیدایش بزهكاری، سطح و طبقه اجتماعی و فرهنگی خانوادههاست. چنانكه سطح تحصیلات (بیسوادی و یا كمسوادی اعضای خانواده)، سطح پایین و نازل منزلت اجتماعی خانواده، ناآگاهی اعضای خانواده به ویژه والدین از مسائل تربیتی، اخلاقی و آموزههای مذهبی، همنوایی نكردن خانواده با هنجارهای رسمی و حتی غیررسمی جامعه، هنجارشكنی اعضای خانواده و اشتهار به این موضوع و مسائل دیگری از این دست، مؤلفههایی هستند كه در قالب فقر فرهنگی خانواده در ایجاد شوكهای روانی و روحی بر فرزندان نوجوان و جوان مؤثر است و انگیزه ارتكاب انواع جرائم آنان را دوچندان میكند. تبعیض در برخورد با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر، عدم اتخاذ رویه منطقی برای برخورد با خطاهای فرزندان، و تنبیه تبعیضآمیز براساس برتری پسر بر دختر یا به عكس، موجب سلب اعتمادبهنفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین میشود [حاجی لو، 1388: 68].
تفریحات سالم و شاد: متأسفانه در نتیجه برخی برآوردهای آماری از وضع شادیها در میان ایرانیان حاكی است گروه قابل توجهی از مردم دارای افسردگی هستند و این موضوع بسیار خطرناک است. زیرا باعث میشود، حتی روزهای شادی نیز توأم با اضطراب باشد [معیدفر، 1390: 232].
یکی از نشانههای افسردگی افزایش بیماری روانی بین مردم است که نشانه آن کمتر شدن آستانه تحمل نسبت به یكدیگر است. در میان مردم جامعهای که در آن شادی وجود ندارد، افسردگی و بدبینی به شدت افزایش مییابد. حتی رویدادهای خوشایند منفی ارزیابی میشوند و بیعلاقگی در کار و فقدان وجدان کار به وجود میآید. اعتیاد به مواد مخدر و گسترش خشونت از عوارض دیگر آن است و گرایش به فرهنگهای غیرخودی افزایش مییابد، و این یعنی افزایش طلاق، مصرف مواد مخدر و در نهایت کثرت مجرمان [همان: 234].
راهکارهای مقابله با انحرافات و ناهنجاریهای اجتماعی
توجه به مشكلات شخصیتی و جسمانی افراد؛ مشكلاتی همچون: اختلال در گویایی، بینایی و شنوایی، اختلالات جسمانی و عقب ماندگی ذهنی.
توجه به مشكلات آموزشی، مانند ناتوانی در یادگیری، ترك تحصیل، افت تحصیلی، بیتوجهی به تكالیف درسی، تقلب در درس بهخصوص توسط خانوادهها؛ بها دادن به مسئله ترك تحصیل و یا اخراج دانشآموزان از مدرسه و ارتباط با خانواده های آنان؛ ایجاد محرومیتهای اجتماعی از قبیل ندادن گواهینامه رانندگی، یا افزایش مدت سربازی برای افراد بیسواد و کمسواد، و یا حذف یارانههای نقدی برای خانوادههایی که مسئولیتی در قبال تحصیل بچههای خود بر عهده نمیگیرند.
توجه به مشكلات عاطفی ـ روانی، همچون افسردگی، خیالبافی، بدبینی، خودكمبینی، خودبزرگبینی، زودرنجی، خودنمایی، ترس، اضطراب، پرخاشگری، حسادت، كمحرفی و وسواس.
توجه به مشكلات اخلاقی ـ رفتاری، همچون خودارضایی، فرار از منزل، غیبت از مدرسه، اقدام به خودكشی، سرقت، دروغگویی، اعتیاد، ولگردی و...
ایجاد توانمندی در افراد از طریق آموزش مهارتهای شغلی به منظور ورود آنها به بازار کار، کسب پاداش براساس لیاقتهای فردی و کسب پایگاه اجتماعی باارزش براساس لیاقتهای فردی؛ بهخصوص توسط آموزشوپرورش [سخاوت، 1388: 21].
هماهنگ كردن بخشهای عمومی و خصوصی كه در زمینه پیشگیری از وقوع جرم فعالیت دارند؛ مانند نیروی انتظامی، كار و امور اجتماعی، آموزشوپرورش، شهرداریها، شوراها، امور جوانان، بهزیستی و... به منظور اجرای برنامه عملی پیشگیرانه و هماهنگی بیشتر.
ایجاد تفریحات سالم و سرگرمی، ایجاد اشتغال برای جوانان و حمایت سازمانها و دولت از جوانانی كه گرفتار فقر و مشكلات خانوادگیاند، و نیز حمایت عاطفی و مالی از خانوادههایی که با ناهنجاریهای اجتماعی دست به گریبان هستند [دوستقرین، 1388: 228].
گنجاندن واحدهای درسی ناهنجاریها و آسیبهای اجتماعی در نظام آموزشی و ارائه راههای مقابله با این ناهنجاریها در آن [معظمی، 1388: 74].
نتیجهگیری
آنچه که سلامت افراد جامعه را تضمین میکند، ایجاد امنیت اقتصادی، اجتماعی و قضایی و بهداشتی برای آحاد مردم کشور است. لازمه برخورداری مردم و جامعه از تعادل جسمانی و روانی، رشد سالم در مراحل گوناگون زندگی از کودکی تا بزرگسالی است [سخاوت، 1388: 11].
در این مقاله ابتدا عوامل جامعهشناختی مؤثر در گرایش به ناهنجاریهای اجتماعی به این شرح برشمرده شدند: اختلاف و از همپاشیدگی خانواده؛ فقر مالی و بیكاری؛ توهم ثروتمند شدن و از دست دادن شرافت اخلاقی و فقدان مذهب؛ احساس عدم درك از طرف جامعه و احساس تنهایی و بیپناهی؛ تقلید ناآگاهی و كماطلاعی از پیامدهای مواد مخدر؛ فراوانی و دسترسی آسان به مواد مخدر؛ نبود نظارت بر دوستان از طرف والدین؛ تحقیر جوانان؛ تعامل و معاشرت با دوستان ناباب و نامطمئن؛ نبود تفریحات و سرگرمیهای سالم. در ادامه گفته شد که در پیدایش بزهكاری و رفتارهای نابهنجار و آسیبزا، عوامل متعددی بهعنوان عوامل پیدایش و زمینهساز مؤثر هستند كه فرد مرتكبشونده، تنها بخشی از قضیه است. در واقع باید با این نگاه به مجرم نگریست كه او بیمار است. به تعبیر پریودو داریل، بزهكار و ناهنجار یا مریض است و یا نادان. باید به درمان و آموزش او پرداخت، نه اینكه او را خفه كرد [لویبرول و دیگران، 1371: 122].
منابع
1. آزموده، ادریس (1378). نقش خانواده در پیشگیری از وقوع بزهکاری، اولین همایش ملی پیشگیری از وقوع جرم. دفتر تحقیقات کاربردی پلیس پیشگیری ناجا. تهران. چاپ اول.
2. برفی، محمد (1382). از میكده تا ماتمكده. نشر احسان. تهران. چاپ سوم.
3. حاجی لو، محمدرضا (1388). تاریخچه و علل گرایش به مواد اعتیادآور. انتشارات نگاه. تهران. چاپ اول.
4. داوری، محمد (1382). پیشگیری و کنترل اعتیاد با نگرش اسلامی. انتشارات نقش کلک. تهران. چاپ اول.
5. دوستقرین، تقی (1388). مجموعه مقالات آسیبهای اجتماعی ایران. انتشارات آگه. تهران. چاپ سوم.
6. یان، رابرتسون (1374). درآمدی بر جامعه. ترجمه حسین بهروان. مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی. مشهد. چاپ سوم.
7. رونالوس، المینگرت (1368). كودك و مدرسه. ترجمه شكوه نوابینژاد. انتشارات رشد. تهران. چاپ اول.
8. ستوده، هدایتالله (1376). آسیبشناسی اجتماعی. نشر آوای نور. تهران. چاپ چهارم.
9. سخاوت، جعفر (1388). مجموعه مقالات آسیبهای اجتماعی ایران. انتشارات آگه. تهران. چاپ سوم.
10. عبدی، عباس (1371). آسیبشناسی اجتماعی. سپهر. قم. چاپ اول.
11. گیدنز، آنتونی (1378). جامعهشناسی. ترجمه منوچهر صبوری. نشر نی، تهران. چاپ پنجم.
12. لوی برول، هانری و دیگران (1371). حقوق و جامعهشناسی. ترجمه مصطفی رحیمی و دیگران. انتشارات سروش. تهران. چاپ پنجم.
13. محبی، سیده فاطمه (بهار1381). آسیبشناسی اجتماعی زنان. مجله مطالعات راهبردی زنان. شماره 73.
14. معظمی، شهلا (1388). مجموعه مقالات آسیبهای اجتماعی ایران. انتشارات آگه. تهران. چاپ سوم.
15. معیدفر، سعید (1390). جامعهشناسی مسائل اجتماعی ایران. ناشر نور علم. تهران. چاپ سوم.
16. نجفی ابرندآبادی، علی حسین (1370). «بزهكاری و شرایط اقتصادی». مجله تحقیقات حقوقی. شماره 9.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴
|
|