جامعه مدرن و احزاب مدرن
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[16 Nov 2004]
[ احمد تقوائی]
بسیاری از روشنفکران سياسی و سکولار ایران در اين مورد هم نظراند که شکل گيری احزاب سياسی مدرن یکی از پيش شرط های مهم تحول دمکراتيک در جامعه ماست. از اينرو در چند سال گذشته پيرامون نقد سنت های حزبی گذشته مقالات فراوانی انتشار يافته و طرح ها و پلاتفرم های گوناگونی نيز در راستای ايجاد احزاب مدرن ارائه شده است .
با شکست پروژه سوسياليسم اسيائی و فروپاشیدن اتحاد شوروی، توجه نيروهای سياسی به سنت های احزاب ليبرال و سوسيال دمکراتیک ارو پا معطوف گرديده و پلاتفره های ان احزاب از مقبوليتی بيشتری برخوردار شده است. از اينرو طرح های پيشنهادی برای ایجاد احزاب مدرن غالبا اقتباسی از پلاتفرم های سياسی احزاب اروپا و امريکا است و در برخی نيز خلاصه ای از قوانين اساسی کنونی اروپا و امريکا مبانی پلاتفرم های پیشنهادی گردیده است . ضعف ذاتی اکثر اين برنامه ها در اين است که در تدوين انها چالش های جامعه مدرن و مشکلات و بحران سياسی احزاب ليبرال و سوسيال – دمکرات معاصر در نظر گرفته نشده اند.
تشکيلات های سياسی قبل از هر چيز اهرم های تحقق امال و ارزوهای انسان هایند و پلاتفرم های سياسی تا حدود زيادی جلوه ای از افق انديشه های نسل معینی را بازتاب می کنند. نسل گذشته هنوز ارزوی جامعه ای صنعتی – ملی مشروطه را در سر می پروراند ،ازاين رو دل به احزاب ليبرال و سوسيال دموکرات و يا ترکيبی از ان دو بسته است، به این امید که جامعه سياسی را برای تحقق امال و ارزوهای اجدادمان اماده سازد . در جنبش مشروطه را متحقق سازد . مشکل اصلی نديدن اين حقيقت است که چنان ارزوهائی ديگر نه تنها با نيازهای جامعه مدرن سازگاری نداشته ، بلکه با امال و ارزوهای نسل جوان نیز همسوئی ندارند . هم چنين بايد گفت که در جامعه ای که امال و ارزوهای نسل جوانش گرفتار افق انديشه های اجدادش می گردد ، ترقی و پيشرفت ، ازادی و عدالت از ان جامعه رخت خواهند بست .
چالش کنونی جامعه ما گذر از دنيای عقب ماندگی و ورود به جهان فراصنعتی و گلوبال است . و اينرو نه احزاب سنتی و صنعتی اهرم های سازماندهی سياسی چنين گذری را تشکيل نمی دهند .برای چنين گذری ما نيازمند احزاب گلوبال فراصنعتی- گلوبال و اينده نگر می باشيم . بی ترديد دشواری کار نيز در اين است که هرچه به کندوکاو تاريخ احزاب دو قرن گذشته بپردازيم قادر به يافتن مدل های از پيش تنطيم شده ای نخواهيم گشت. چرا که ما از زمانيکه ناسيونالیسم ؛ ليبرالیسم و سوسياليسم ميتوانسند بنيان های ارزشی احزاب مدرن را تشکيل دهند قرنی فاصله گرفته ايم.
در عین حال، گروههای اينده نگری که از سالهای 1980 به تدريج در بسياری از نقاط جهان از شکل گرفته اند هنوز ترادیسيون سياسی منسجمی را شکل نداده اند. در دهه 80 کوشش گروه " کامپيوتريست های دمکرات" به رهبری مایکل دوکاکوس در حزب دمکرات امريکا و نیز جمعی کوچک از اينده نگران چک به جائی نرسيد. کوشش حزب سبز در کنفرانس رم برای ايجاد حزب اروپائی سبزهها را ميتوان نخستين تلاش جدی برای ايجاد حزب گلوبال قلمداد کرد. با اين همه اين کوشش هنوز در پلاتفرم سياسی احزاب سبز انعکاس نيافته و تنها به صورت مکانيزمی برای مشارکت احزاب سبز در انتخابات اروپا عرضه گرديده است .
مختصات احزاب مدرن فراصتعنی چيست؟ چه تفاوتی ميان این احزاب با احزاب تاکنون شناخته شده موجود است؟ بنيان های ارزشی احزاب مدرن کدامند؟ چه نيروهائی تکيه گاه اجتماعی احزاب فراصنعتی را تشکيل می دهند؟ مقاله زير پيش از اینکه بخواهد به سئولات ياد شده پاسخ دهد به بررسی مولفه هائی می پردازد که توجه به انان برای پاسخ به سئوالات ياد شده ضروری است.
اين مقاله به سه بخش تفسيم می گردد. قسمت نخست به بررسی سه موضوع شتاب تغير ، فيوژن گلوبال و فضای انتزاعی به مثایه فضای رشد جامعه فراصنعتی می پردازد. توجه بخش دوم به مفهوم حاکميت ملی و دولت در عصر فراصنعتی خواهد بود و سرانجام بخش سوم نگاهی است به تفاوت ميان احزاب و سازمان های سياسی صنعتی و احزاب فراصنعتی .
در بخش اول ، هدف از بررسی سه موضوع ياد شده نشان دادن تفاوت فضا و حوزه عملکرد و سازماندهی احزاب صتعتی و فراصنعتی است. احزاب صتعتی با پيدايش شهرهای صنعتی و فضای فرهنگی – سياسی حاکم بر انان و با نکيه بر نيروهای فعال اين فضای نوين بنا گردیدند. در حقيقت جامعه صنعتی پيش شرط پيدايش احزاب صنعتی گرديد. از اينرو شناخت از فضای جامعه فراصنعتی و فرهنگ و سیاست حاکم بر چنين فضائی نخستين گام در شناخت از احزاب فراصنعتی به حساب می ايد .
قسمت دوم اين مقاله به بررسی مفهوم حاکميت ملی، تاثير روند های گلوبال بر آرايش نيروهای سياسی اختصاص داده شده است. موضوع این بررسی این است که حاکميت ملی و سیستم های ارزشی اين حاکميت در جهان گلوبال نميتوانند مبانی انتگراسيون جوامع مدرن را پديد اورند و لاجرم جوامع با دو انتخاب روبرو خواهند گرديد . انتخاب نخست ان چيزی است که اقای ضيا عابدی در مقاله خود " استقلال ملی يا حاکميت محدود" ( سايت جمهوری ) انرا "حاکميت ملی محدود" نام نهاده است و انتخاب دوم سازمان دادن حاکميت فراصنعتی– گلوبال است. با باور من چنانچه جوامع در فضای صنعتی درجا زنند به طور اجتناب ناپذيری حاکميت ملی اشان محدود تر گرديده و چنين خلائی تنها توسط حاکميت های پيش صنعتی ( قومی ، دينی ، دولت های خارجی ) پرخواهد شد و چنانچه نخواهند در چنين راستائی به پيش روند چاره ای نحواهند داشت مگر انکه به سازمان دادن ساختارهای حاکميت فراملی اقدام نمايند ( کشورهای اروپائی ) . تحول صنعتی به ما نشان داد ، که اگرچه در جوامع صنعتی حاکميت های قومی به شدت محدود گشتند ليکن اقوامی که در پيشايش سازماندهی حاکميت های ملی قرار گرفتند سهم شان در حاکميت نه تنها محدود نگرديد بلکه گسترش نيز يافت.
در قسمت سوم خواهم کوشيد که با تکيه بر نکات مورد بررسی به طور خلاصه به تفاوت ميان احزاب فراصنعتی و احزاب صنعتی ( احزاب ليبرال و سوسياليست) اشاره کتم .
پس از مطالعه خواننده درخواهد يافت که اين مقاله بيش از انکه به موضوعی پاسخ گويد به طرح يکرشته سئوالات پرداخته است . زيرا باور من بر اين است ، که در دوران کنونی احزاب مدرن در تلاش برای موضوعات جامعه صنعتی ساخته نشده بلکه در پاسخ به موضوعاتی شکل می گيرند که جوامع فراصنعتی و گلوبال انان را به چالش مقابل همه جوامع تبديل ساخته است .
انسان موجود بغرنجی است. در حاليکه تلاش روزانه او برای گذران زندگی غالبا اعمالی تکراری، ساده و پيش و پا افتاده ای جلوه می کند، ليکن غالبا متکی بر اين اعمال "ساده" نيروئی شکل می گیرد که چهارچوب های قلسفه و تنگنای علم زمانه را درهم شکسته و انها را وا دارمی کند که خود را از نو بازنويسی کنند.
"تاريخ علوم در سه قرنی که از سنتزهای نيوتنی گذشته است به راستی داستان دراماتيک است . در زمان هائی پنداشته می شد که علوم کلاسيک به پايان قطعی خود نزديک گشته اند، با اين همه در چنان لحظاتی به گ.نه ای که انتظار می رفت در طرح عمومی نمی گنجيد . از اينرو ناچارا چارچوب های سيستم کشدار و بنياهای اساسی مبهم و غير قابل دسترس می کرديد . " ( پره گوزيم مقدمه ای بر " درباره بعرنجی )
اين داستان تا حدود زيادی شرح حال ليبرالیسم وسوسیالیسم در قرن بيستم نيز بوده است . پس از جنگ جهانی اول ، هنگامی که اروپائيان برای پيروزی قطعی ليبراليسم و اقتصاد ازاد پايکوبی می کردند، فاشيسم، بحران اقتصادی 1929 و سرانجام جنگ دوم پياله پيروزی را به جام زهر مبدل ساخت. از ان زمان روند گشاد شدن چارچوب ليبراليسم و پروسه مخدوش شدن بنيانهای اساسی ان در عرصه های اقتصاد، سياست اغاز گرديد. چهارچوب های افتصاد کلاسيک - ليبرال انچنان گشاد گرديد تا به تواند "کينز" و " روزولت را در خود جای دهد. ليبراليسم " واقعا موجود " راه برای بسياری برنامه های سوسياليستی در اقتصاد و سياست باز گذاشته و ليبراليسم سنتی گرا به تدريج بصورت احزابی چون ليبريتين امريکا " به جريانات " کناری " تبديل گرديدند.
انچه ليبراليسم در نيمه اول قرن بيستم از سر گذراند، سرنوشت سوسياليسم را در نيمه دوم قرن بيستم رقم زد . با پيدايش اردوگاه سوسياليسم در اروپا ، پيروزی حزب کمونيست چين، انقلاب کوبا، موفقيت های چشم گير سوسيال – دمکراسی اروپا در ذهنيت جنبش روشنفکری پيروزی سوسياليسم امری قطعی و غير قابل اجتنابی حک گرديد . با اين همه ، پيش از انکه افتاب " روز قطعی جدال " از شرق طلوع نمايد ، ناباورنه در برابر موضوعاتی پيش بينی نشده قرار گرفت . موضوعاتی که چارچوب های محدود گذشته مانع جذب و هضم انان بود . تغير در ساختار نيروی و نبديل شدن کارگران صنعتی را به اقليتی در جامعه ، ، حقوق بشر ، گسترش اقتصادی جهانی و ناتوانی " موسسات اقتصادی سوسياليستی " در رقابت جهانی ، تبديل شدن دولت های سوسياليستی به سيستم های بوروکراتيک و دهها موضوع ديگر يکی پس از ديگری جنبش های سوسياليستی را تکه پاره و از درون هر تکه اش سيستم های نوين سوسياليستی به نام های گوناگون ظهور نمود . انچه اين سيستم های نوين را از گذشته جدا می ساخت کشدار شدن چارچوب های گذشته و بی معنی شدن بنيان های انان یود . از دل کمونيسم روسی ، ايورو کونيسم زاده شد . سوسياليسم چينی به سوسياليسم چينی – هنگ کنگی تبديل گرديد ، سوسيال- دمکراسی پرچم دار برنامه خصوصی – سازی و " بازار ازاد" گرديد.
گشاد شدن چارچوب های سنتزهای سوسياليستی و مبهم شدن بنيان های تئوريک ان را به راحتی ميتوان امروزه در نظريات پست مدرنيستهای چپ و مدل چينی رشد مشاهد نمود.
در نيم قرن گذشته روند کشدار شدن چارچوب ها و مبهم شدن بنيان های ارزشی ليبراليسم و سوسياليسم به تدريج به کمرتگ شدن پلاتفرهای سياسی و اجتماعی انان انجاميده است تا جائيکه اگر از شعارهای صرف نظر گردد يافتن تفاوت ميان احزاب صنعتی به موضوعی " کارشناسانه " تبديل گرديده است .
مفاهيم کشداری مانند "حقوق بگيران " ، " اقتدارگرايان " ، " طبقات ميانی" ، " حاکميت ملی-مذهبی " ، " توسعه کارشناسانه " ، که برای اعلاميه های تبليغاتی مفيد ند ، جايگزين مفاهيم علمی ، سيستم های ارزشی و پلاتفرم های توسعه ترقی خواهانه گرديده است . چپ نو طرفدار " بازار ازاد " ، ضد گلوبال ، و نئو ليبرال هوادار کنترل بازار توسط دولت گرديده است . تضاد "عدالت و توسعه" و "دستيابی به عدالت از تونل توسعه" به زبان مشترک نئوسوسياليستها و نتو ليبرال های اين دوران تبديل گرديده است . در اکثر احزاب و سازمان های سياسی صنعتی و سنتی ، دشمنان قسم خورده گذشته به فراکسيون های فعال انان تبديل گرديده اند . در بسياری از کشورهای جهان ، جنبش های قومی و مذهبی از مهم ترين متحدين احزاب ليبرال و سوسياليست به حساب می ايند .
هنگاميکه علوم در نيمه اول قرن بيستم به جدائی ازمايش کننده از " ازمايش " ، محقق از موضوع نحقيق ، بيننده از موضوع نگاه پايان داد ، بشريت نه تنها فرمان بازسازی جوامع اينده را در دست گرفت بلکه برای نحستين بار خود را از زندان تاريح سنت نيز رهانيد . ما ديگر تنها ناظر تجولات و عنصری بی احتيار در سير تحولات طبيعی نيستيم بلکه خود در عين حال بازيگر مهمی در تمام تجربيات و ازمايش طبيعی به حساب می ائيم . اينده ديگر به شکل مناسبات و سيستم های از پيش تنظيم شده و غير قابل کنترل شکل نمی گيرد بلکه همچنين محصول عمل اگاهانه - پلوراليستی انسانی است . ترديدی نيست که ما تصميمات کذشته گان را نميتوانيم تغير دهيم با ايت همه زندانی منطق – تاريخی ان تصميمات نيز نمی باشيم . به عبارت ديگر ما تاريخ را نه از زوايای ديد گذشته گان که یر اساس تجربه خويش از نو بازسازی می کنيم .
دستاورهای علوم در نيمه اول قرن بيستم پيش از انکه جنبش های قرن بيستم را به ابزار و مفاهيمی نوين مجهز کند ، به خرد کردن مفاهيمی و بنيان های تئوريک فلسفی انان پرداخت . به ناگهان بسياری از نيروهای سياسی خود را را در صحرای بيکران بی نظمی و سردرگمی بازيافتند .
جهان فيزيکی ما ديگر با حرکت های باثبات و دوره ای و تجومی مشخص نمی شود .... بلکه بصورت جهانی بی تبات و متغير ، که نهايتا مايه پيدايش اشکالی و ساختارهای متنوع و رنگارنگ است جلوه گر می گردد . توضيح طبيعتی که تحول و پلوراليسم مولفه های اساسی انرا تشکيل داده اند نيازمند مفاهيم و ابزار نوينی است . " ( پره گوزين و نيکولوس – "پيرامون بعرنجی " )
به نظر می رسد ، نيازهای پره گوزين برای شناخت از جهان طبيعی، به همان اندازه ، از احتياجات مهم جنبش های سياسی نيز به شمار می رود . جهان سياست ديگر دنيای دو قطبی ، از پيش تنظيم شده و ارام نيست بلکه جهان است " متنوع و رنگارنگی که در ان پلوراليسم ، گلوباليسم و شتاب تغيرات در عرصه های گوناگون زندگی اجتماعی ، به مهم ترين محورهای صف ینديهای سياسی و اجتماعی تبديل شده است . از اينرو ابزار ها و مفاهيم مونيستی و دترمينستی ، برای شناخت از صف ارائی های سياسی و اجتماعی عصر کنونی کارائی خويش را از دست داده اند . "مدرنيته " از مدينه صنعتی به مکه فراصنعتی هجرت کرده است . حاکميت ملی از دو سو مورد تهديد قرار گرفته و عرصه حاکميت به جدل ميان نيروهای پيش صنعتی ، صنعتی و فراصنعتی تبديل گرديده است . . فضای سايبر سرزمين نهادها ی اجتماعی و اقتصادی مدرن گرديده و به شدت ساختارهای صنعتی را مورد تهديد قرار می دهد . برای شناخت از اين پديده های نو ما نيارمند مفاهيم و ابزار نوينی هستيم .
اين مفاهيم و ابزار چيستند ؟
به باور من از ميان مفاهيم گوناگونی که زندگی انسان و مناسبات اجتماعی و ارايش نيروهای اجتماعی را در عرصه گوناگون تحت تاثير خود قرار داده است سه موضوع زير از اهميت ويژه ای برخوردارتد.
1- فضای انتزاعی و جامعه فراصنعتی
2- فيوژن گلوبال و گلوباليسم
3- سرعت و شتاب تغيرات
فضای انتزاعی فضای نوين سياست
هنگام گفتگو پيرامون چامعه پيش صنعتی ، دهات ، اقتصاد کشاورزی ، زمين های قابل کشت ، شهرکهای پيش صنعتی ، حکومت های اقوام و اشراف ، ارتش های قومی ، فرهنگ روستائی ، و ... در نظر مجسم می گردد. دام ، زمين ، باغات تجسم مهم ترين ثروت جامعه قلمداد شده و نابرابری خود را در چگونگی تقسيم انان منعکس می سازد . جامعه صنعتی جامعه شهری است اقتصاد یر مبنای توليد صنعتی و خدمات شکل گرفته و ثروت تجسم خود را در مالکيت نهادهای توليد صنعتی و خدمات ، محصولات صنعتی ، مستغلات شهری باز می يابد .
با وجود تفاوت های اساسی ميان جامعه کشاورزی و جامعه صنعتی ، يکی از نقطه اشتراک انان در اين است که در هر دوی انان مناسبات اجتماعی در محدوده جعرافيائی معينی شکل گرفته و در تنگناهای سياسی ، فرهنگی حاکم بر ان فضای جغرافيائی عمل می کنند.
انچه جامعه فراصنعتی را از جوامع تاکنون شناخته شده متمايز می سازد ، فضائی و بستری که نهاد های اجتماعی در ان شکل گرفته و رشد قوام ميابد . مهم ترين ويژگی اين فضای نوين اينست که مناسبات و مراوده انسانها خارج از تنگناهای چغرافيائی معينی و محدود های ملی شکل گرفته و نهادهای اجتماعی ، ساختارهای سياسی ، اقتصادی ، فرهنگی خارج از چنان تنگناهائی رشد و قوام يابند .
دکتر حسين متقکر در مقاله اموزنده ای به نام " روابط عمومی ديجيتال" ( همشهری ، سايت اينده نگر ) توصيف زيبائی از قضائی انترعی بدست می دهد . او می نويسد :
"اينترنت مانند تار عنكبوت از ميليونها كامپيوتر تشكيل شده كه توسط ماهواره هاي مخابراتي، شبكه هاي زميني تار مويي و وسايل بي سيم متصل شده اند." امروزه ....... بيش از ۱۶۰ كشور دنيا به اينترنت دسترسي دارند" و فضاي مجازي .... در ۲۰ سال آينده عامل اصلي رشد اقتصادي خواهد بود ." " فضاي مجازي نحوه برقراري ارتباط ميان افراد و انتشار اطلاعات در سازمانها و نهادها و مؤسسات را از اساس دگرگون نموده است.
سياره زمين با يك شبكه تار عنكبوتي جهاني پوشانده شده كه در آن همه مي توانند با هم ارتباط برقرار نموده و با هم كار نمايند و به تلاش و داد و ستد بپردازند. در اين عصر نياز به ارتباط فيزيكي نيست. روح برابرخواهي فضاي مجازي ارتباطات را از فرد به فرد به فرد با جمع و جمع با جمع تغيير داده است. آرايه هاي وسيع حاصل در فضاي مجازي زمينه را براي انقلاب در روابط ميان انسانها فراهم كرده است، هم اكنون امكانات اينترنت در حال شكوفا شدن است و اين امر باعث تكامل سيستم هاي ارتباطي شده است. تراشه هاي كامپيوتري به قدري توانمند، ارزان و كوچك مي شوند كه به زودي در داخل تمام كالاهاي مصرفي از پوشاك گرفته تا مصالح ساختماني كار گذاشته خواهند شد و به طور كلي كامپيوتر وارد زندگي ما خواهد شد براي روشن شدن و فراگير بودن تحول فن آوري در محيطي كه واقعيت مجازي نام دارد شايد مكان گردهمايي مجازي بتواند در تشريح نظر ما مؤثر واقع شود. نمايش نموداري- كامپيوتري يك سالن كنفرانس نمونه اي از يك مكان گردهمايي مجازي است. كسي كه مي خواهد وارد اين مكان شود بايد با پوشيدن لباسهاي مجازي شامل يك كلاه الكترونيكي مخصوص و دستكش هايي از جنس داده(Data) ارتباط مجازي برقرار كند، ديگر شركت كنندگان در اين اتاق به صورت تصاويري تمام رخ «سه بعدي» كه خيلي نزديك به ظاهر واقعي آنان است ديده مي شوند. در اين اتاق مي توان راه رفت براي رساندن مطلب از حركات اعضاي بدن استفاده كرد، به صورت ديگران خيره و وارد مذاكره ظاهراً واقعي شد. شركت كنندگان نيز مي توانند روي صندلي مجازي بنشينند، قلم مجازي بردارند، روي تخته مجازي بنويسند و برگ هاي يادداشت مجازي به همديگر بدهند، با استفاده از دستكش هاي «داده هاي حساس» مي توان اجسام مجازي را لمس و نيرو و وزن آنها را لمس و درك كرد.
بنابراين وسايل موجود در يك سالن همايش مجازي را مي توان به صورت فردي يا جمعي در دست نگه داشت تا بررسي كرده و تغيير داد. بدين ترتيب افراد در سر تا سر دنيا مي توانند در يك محيط مجازي با هم ملاقات كنند و با هم همكاري و ارتباط داشته باشند. "
دنيای مجازی با سرعت خارق العاده ای به فضای فعاليت های اقتصادی ، خدمات ، اموزش و سياست تبديل گرديده است. برای نمونه ميتوان از شرکت فروش کتاب امازن ياد کرد در فاصله سالهای 1997 تا2003 فروش اين شرکت از صد ميليون دلار به پنج ميليارد دلار افزايش يافته است. در فاصله ميان سالهای 2000 تا 2003 که تمام مه رکود اقتصادی بسياری از موسسات صنعتی را در تنگنا قرار داده بود فروش اين شرکت از دو ميليارد دلار به پنج ميليارد دلار افزايش يافته است .
دكتر محمد سپهرى راد دبير شوراى عالى انفورماتيك مى گويد: «در كشورهاى پيشرفته ظهورتجارت الكترونيك براثر تحولات اقتصادى و اجتماعى بود. در نتيجه از اين نوع تجارت بيشتر استفاده كردند. اما كشورهايى كه ساختار اقتصاديشان رقابتى نيست و حمايتهاى دولتى وجود دارد، به طور طبيعى امكان استفاده از اين ابزار را نداشته اند. تجارت الكترونيك مثل هر فن آورى ديگرى در كشورهايى گسترش يافته و كشورهاى ديگر با مراوداتى از آن اقتباس كرده و مى كنند. طبيعى ست كه آثار فن آورى دركشور خاستگاه با اقتباس كننده يكى نيست. توجه ايران هم به چنين ابزارى جلب شده و فعاليتهايى را شروع كرده اما از آنجايى كه اين فن آورى ابعاد متعددى دارد، توفيق مناسبى به دست نياورده است. چرا كه تمام دست اندركاران مبادله اعم از خريدار، فروشنده، مؤسسات مالى، بيمه، حمل ونقل و ديگر دست اندركاران بايد همكارى نزديكى داشته باشند. همچنين اين تجارت بستر حقوقى خاص مى خواهد. چرا كه بعضى از اين نوع فعاليتها از دنياى واقعى به دنياى مجازى و ديجيتال مى رود و مثلاً مذاكرات از طريق ايميل صورت مى گيرد. از طرفى استفاده از چنين ابزارى صرفاً تكنولوژيكى نيست. بلكه ابعاد اجتماعى هم دارد. در فضاى سنتى اعتماد شخصى ركن مهمى دارد. اگر خريدار و فروشنده همديگر را بشناسند بدون كوچكترين مسأله اى معامله مى كنند. اما تجارت الكترونيك به اعتماد فردى اهميت نمى دهد. طبيعى ست كه هم فروشندگان و هم خريداران در ابتداى كار نسبت به پذيرش ابزار تجارت الكترونيك ترديد مى كنند. زيرا طرف مقابل را نمى شناسند و نمى دانند آيا به اندازه كافى از فعاليت آنها پشتيبانى مى شود يا نه. فرهنگ سازى در اين زمينه مهم است. كسانى كه وارد اين حوزه مى شوند بايد آموزش ببينند نه الزاماً تكنيكى بلكه به لحاظ اقتصادى و اجتماعى بدانند وارد چه حوزه اى مى شوند.» ( ايران، نظاره گر تجارت الكترونيك – سايت اينده نگر )
رافائل کانه بر اين باور است که فضای سايیر از چهار بعد تشکيل گرديده است . بازار 2- ارتباطات ، 3- تبليغات و ترويج انديشه ، 4- تشکل و سازماندهی مدرن ( سخنرانی در دانشگاه پاريس اگوست 2004 - )
یه 4 مولفه ياد شده ميتوان مولفه مهم ديگر نيز افزود که ان ثروت مجازی است .
فضای مجازی تنها ، جهان مراوده ، سيستم توزيع ، خدمات ديجيتال ، سازمان دهی نوين نيست بلکه همچنين سرزمين ثروت و سرمايه های اجتماعی بی کران و کشف نشده نيز می باشد . در چند سال گذشته مقالات پيرامون اقتصاد دانش محوری و تبديل شدن دانش يه يکی از مولفه های اساسی توليد انتشار يافته است . با اين همه تاکيد بر اين نکته ضروری است که در فضای سايبر ثروت اشکال گوناگونی به خود گرفته و دانش مجازی يکی از اشکال تجسم ثروت مجازی به حساب می ايد . ثروت و دارائی نوين فردی و اجتماعی در اشکال گوناگون و از جمله اطلاعات ، علوم کدی شده ، بانکهای اطلاعاتی ، بانکهای دانشی ، ارتباطات انسانی ، ساختارهای شبکه ای ، سيستم و شیکه های توليد دانش و اطلاعات ، و سرمايه گلوبال در اين قضای نوين توليد و باز توليد می گردد .
کريستف کلمب با يافتن امريکا نقشه جهان را از نو ترسيم کرد و به همراه ان ثروت عظيمی را به قاره اروپا به ارمغان برد ، ثروتی که نقش مهمی را در توسعه اروپا ايفا نمود. فضای انتزای فضای بيکرانی است که نسل ما تنها به ساحل های مناطق کوچک ان دست يافته است .
در دو قرن گذشته پايان دادن به شکاف جامعه ما با جهان پيشرفته در مرکز توجه روشنفکران ترقی خواه قرار داشته است و تلاش برای تحقق چنين ارزوئی تا پيش از پيدايش انقلاب اسلامی قطب نمای مهم بسياری جنبش های سياسی از انجمله انقلاب مشروطه ، جنبش ملی 20- 32 نيز بوده است . تجربيا ت به دست امده در اين راستا بر اين نکات مهم گواهی ميدهند که : . يکم انکه عواملی که به پيدايش شکاف ميان جوامع ياری می رساند امری ثابتی و لايتغير نبوده بلکه طول زمان ماهيت انان تغير می کنند . دوم انکه شکاف ميان جوامع را نميتوان امری اقتصادی و تکنولوژی دانست بلکه ريشه در موضوعاتی گوناگون و به هم پيوسته دارد. (اقتصادی ، سياسی ، فرهنگی گوناگون) دارد . و سوم انکه جوامع تنها زمانی ميتوانند به شکاف خود با دنيای مدرن پايان بخشند که نه تنها استفاده کننده محصولات و کالاهای مدرن بلکه از ان مهمتر به توليد کننده ان تبديل گردند.
توجه به اين سه موضوع در دورانی کنونی شکاف ديجيتال ميان جوامع و هم چنين شکاف ديجيتال درون جوامع به يکی از مهم ترين جلوه های نابرابری در جهان تبديل گرديده است ، اهميت فراوانی دارد. زيرا امروزه که شکاف ديجيتال به يکی از مهم ترين عامل در شکل به تابرابری اجتماعی تبديل گرديده است ، اين تصور که استفاده از " کامپيوتر و انترنت " به تنهائی ميتواند پاد زهر عقب ماندگی جوامع را تشکيل می دهد زيان های فراوان به بار خواهد اورد . ايجاد زيرساختارهای فراصنعتی و گلوبال در عرصه اجتماعی و ايجاد امکانات مشارکت هر چه بيشتر مردم در فضای مجازی گلوبال ، ايجاد شرائط برای گسترش سازماندهی اجتماعی ، سياسی ، فرهنگی و اقتصادی و بلاخره ايجاد امکانات مشارکت جامعه ما در توليد ثروت های مدرن ، جملگی اهرم های لارم برای ورود جامعه ما به عصر فراصنعتی و گلوبال را تشکيل می دهند.
در ميان انديشمندان ايرانی خانم خوارزمی تحقيقات با ارزشی را در راستای اکاهی ساختن جامعه ما به " شکاف ديجيتال " و خصوصيات ان انجام داده اند . ايشان در يکی ار مقالات خود می نويسند :
شكاف ديجيتال در رابطه ايران در سه سطح قابل بررسي است، نخست در سحي جهانـــي كه مي توان گفت شكاف ديجيتال ناشي از اين واقعيت است كه بخشي از جهان به سرعت در حال پيشرفت است و به خوبي توانسته است از IT در جهت منافع ملي خود استفاده كند و بخشي از جهان با همين سرعت در حال فاصله گرفتن و عقب افتادن است. براي سنجش شكاف ديجيتالي شاخصه هايي از سوي بانك جهاني در چهـار زير ساخت براي ارزيابي وضعيت كشورها مطرح شده است، اينترنت، كامپيوتر، ارتباطات و اجتماع، در آخرين طبقه بندي صورت گرفته 55 كشور در چهار گروه اول قرار مي گيرند. اولين گروه، كشورهايي هستند كه به اسكيتر معروف شده اند، يعني اسكيت به پا كرده و با آن سرعت در عصر ديجيتال حركت مي كنند و سه گروه ديگر اين 55 كشور را برنده بازي ديجيتالي معرفي مي كند. اين 55 كشور 97 درصد GDP جهاني و 99 درصد مخارج ICT دنيا را به خود اختصاص داده اند.
150 كشور باقي مانده در گروه پنجم با 40درصد جمعيت جهان و 4% GDP و كمتر از 1درصد مخارج ICT، كشورهاي موسوم به استارتر (آغاز كننده) هستند.
مساله استراتژيك جامعه ما در سطح جهاني همين شكاف ديجيتالي است كه اين امر مسئوليت تمامي افراد صاحب نظر در حوزه IT را افــزايش مي دهد.
دكتر شكرخواه اين موضوع را چنين بيان می دارد : {. طبق تازه ترين گزارش ها، كشورهاي صنعتي كه تنها ۱۵ درصد جمعيت زمين را شكل مي دهند، ۸۸ درصد كاربران اينترنت هستند. اما همين رقم براي آسيا كه يك پنجم جمعيت جهان را تشكيل مي دهد به ۵ درصد هم نمي رسد و تلخ تر اينكه در كل آفريقاي ۷۳۹ ميليوني، فقط ۱۴ ميليون خط تلفن وجود دارد و اين يعني كمتر از منطقه منهتن آمريكا.
در همين آفريقا فقط يك ميليون كاربر اينترنتي هست و مقايسه كنيد اين رقم را با كاربران اينترنت در انگليس كه بالاتر از ۱۰ ميليون نفر است."
"در بحث شكاف ديجيتال بدبختي در اينجاست كه همه چيز هم به سخت افزارها مربوط نمي شود. سواد هم نقش دارد و همينطور زبان. يعني حتي اگر امكانات سخت افزاري هم برقرار و مساوي باشد، موانع ديگري مثل زبان وجود دارد. وقتي چهارپنجم محتواي اينترنت انگليسي است و در دنيا از هر ده نفر، يك نفر انگليسي مي داند، حالا تكليف بهره برداري از محتوا چه خواهد شد؟" ( سايت اينده نگر – گفتگوی دکترخواه با معصومه کيهانی )
دکتر شکرخواه با اشاره به امکانات بهره براداری از " محتوی " قضای مجازی به يکی از مهم ترين مولفه شکاف ديجيتال انگشت نهاده است . ميان تماس با دنيای مجازی و قرار گرفتن در ان فضا به همان اندازه تفاوت موجود است که ميان تماس تلفنی يا يک شهر و زندگی کردن در ان . به عبارت ديگر تماس يا ويزيت فضای فراصنعتی به معتی قرار گرفتن در دنيای فرا صنعتی نيست . تاکيد بر اين موضوع بسيار اساسی است . در دوران انقلاب صنعتی نيز بسياری از کشورهها در مدار ان قرار گرفتند و تحت تاثير اثرات خوب و بد ان گشتند . بسياری از انان خريدار محصولات صنعتی گشتند . به همان شکل که امروز مردم بسياری از جوامع از اطلاعات جامعه فراصنعتی از طريق ايميل و انترنت بهره می جويند به دون انکه سهمی در توسعه جامعه فراصنعتی داشته باشند . قرار گرفتن در دنيای فراصنعتی در درجه نحست در مشارکت در توليد ثروت نوين در جهان نوين است . اين مشارکت در ابتدائی ترين شکلش در سايت های انترنتی و بانکهای اطلاعاتی ، در اشکال پيشرفته اش در سيستم های توزيع و کارهای دفتری ، و در شکل مولد و پيچيده اش در سازمان توليدی انترنتی ، بانکهای دانشی ، اعتبارات انترنتی و سرمايه گلویال و غيره جلوه گر می شوند .
بی ترديد در دوران کنونی موسسات سياسی ، اقتصادی ، فرهنگی که نتوانند نيازهای خدماتی خويش را از فضای فراصنعتی کسب نمايند و ناتوان از ارائه خدمات خود به مشتريان دنيای انتزاغی باشند ، قادر به رقابت با همتاهای خود نخواهند بود . به همان شکل که در قرن 19 و بيستم باروری کشاورزی با باروری صنعتی گره می خورد امروزه هردو انان با باروری ديجيتال پيوند خورده اند.
دكتر محمد سپهرى راد دبير شوراى عالى انفورماتيك ايران مى گويد: «در جهان غرب و كشورهاى پيشرفته به دليل رقابتى كه بين عرضه كنندگان كالا و خدمات به وجود آمد، مؤسسات مجبور شدند از هزينه ها بكاهند و كيفيت كالا و خدمات را بالا ببرند. يكى از امكاناتى كه در پيش رو وجود داشت، كاستن از هزينه هاى مبادله كالا و خدمات بود. به تدريج ابزار اينترنت گسترش يافت و اين امكان فراهم شد تا هزينه مبادله تا حد ۷۵درصد كاهش يابد. شناساندن كالا، مذاكره ، نقل و انتقال پول و كالا، بيمه، حمل و نقل و پشتيبانى و... از جمله هزينه هاى مبادله تلقى مى شوند. از آنجا كه تجارت الكترونيك مرز مشخصى ندارد، در نتيجه آمارها در مورد ميزان آن متفاوت است. ولى رقم مبادله شده را دو تا سه هزار ميليارد دلار تخمين مى زنند كه عمدتاً مربوط به آمريكاست و ضرورت رقابت اين كشور را به اين مسير كشانده.»
در حاليکه مشارکت جامعه ما در قضای مجازی و گلوبال بسيار محدود و ناچيز می باشد ليکن بر بستر همين تماسها نسيم دنيای فراصنعتی و گلوبال تاثيرات شگرفی بر تحولات جامعه ايران بر جای گذارده است .
"وجه دوم شكاف ديجيتالي در رابطه با ايران در سطح ملي مطرح است. بخشي از جامعه ما سريعتر وارد عصر ديجيتال شده و سعي مي كند همگام با جهان پيشرفته حركت كند و در مقابل بخش ديگر با همان سرعت در حال فاصله گرفتن از عصر ديجيتال است. در واقع ما با جامعه اي دوپاره و موزائيكي مواجه هستيم. گويي دوپاره و دو موزائيك در كنار هم در حال زيستن هستند. نكته قابل توجه در اين ميان عميق تر كردن شكاف سنت و مدرنيته توسط شكاف ديجيتالي درون جامعه است. با كمي دقت در مي يابيم نسل جديد پرچمدار انقلاب ديجيتالي است و اين پرچم را در سنتي ترين خانواده ها هم برافراشته كرده است.
اين عملكرد، نظم موجود را بر هم زده و حتي در خانواده ها، مشروعيت و مرجعيت راس خانواده يعني پدر و مادر را متزلزل ساخته چرا كه قدرت پدر در خانواده هاي سنتي از دانايي و آگاهي او ناشي مي شود و با مطرح كردن اولين سوال بي پاسخ توسط فرزندان، اين قدرت و مشروعيت از بين رفته و بحران خانواده آغاز مي شود. " ( دکتر خوارزمی )
انچه خانم خوارزمی با دقت قابل توجه ای مورد بررسی قرار داده است ، متاسفانه از ديد اکثريت نيروهای سياسی جامعه ما پنهان مانده است . در حاليکه در فضای سايبر ، يکی مهم ترين جنبش های فرهنگی تاريخ غليان يافته است ، بسياری از نيروهای سياسی از ياس و سرخوردگی در ميان جوانان سخن ميگويند .
امروزه جنبش فرهنگی جوانان از فراز سخرهای سرکشيده فضای سايبر ايران را بانگ مهم ترين ارزش های جامعه مدرن را در قالب اينده تگری ، گلوباليسم ، ترقی خواهی ، نگاه به ايتده ، حقوق بشر ، برابری انسانها براورده است ، و از اين راه روزانه تيشه بر ريشه های فرهنگ استبداد و ديکتاتوری زده و با ضديت با ارزشهای خرافی که در بيست و اند سال گذشته در "زرق ورق "معنويت " و با فبای " صوفی گری خرد گرايانه " به جامعه تحميل شده است ، بذر جامعه مدرن را درسرزمين ما می افشانند.
شکافی که ميان نسل گذشته و جوانان در خانواده انعکاس يافته به شدت بيشتری روشنی در مناسبات ميان نيروهای سياسی و جنبش جوانان به چشم می خورد . شکاف ميان جوانانی که قضا ی سايبر را به سنگر مهم ترين جنبش فرهنگی خود تبديل کرده است و جنبش سياسی که هنوز در گفتمانهای پيش از 1957 غوطه می خورد به شدت گسترش يافته است . به راستی سئوال اينست : ايا اين "ياس و سرخوردگی جوانان است " که معضل کنونی جنبش سياسی را تشکيل می دهد يا ضغف غقب ماندگی جنیش سياسی است که ناتوان از همراه شدن جنبش جوانان ايران گرديده است.؟
فيوژن گلوبال :
فيزيک هسته ای بر پايه اين مدل استوار است که که در کوچکترين ذرات اين کره خاکی انرژی هنگفت و عظيمی نهفنه است که با شکسته شدن هسته اتم، ان انرزی عظيم رها می گردد. چنين مدلی برای توضيح بسياری از تحولات اجتماعی سده های نوزدهم و بيستم بکار گرفته شده است. انقلاب صنعتی با خرد کردن ديوارهای جامعه کهنه و از هم پاشاندن بافت های فرهنگی جامعه سنتی و پيش صتعتی، انرژی اجتماعی عظيمی را در مسير توسعه خود رها ساخت و تحولات شگرفی را در جامعه بشری پديد اورد . بسياری از پژوهشگران معاصر علل پيدايش انقلاب اسلامی 57 ايران را محصول خرد شدن جامعه روستائی ايران و هجوم روستائيان به شهرهها قلمداد کرده اند .
تکنولوژی اطلاعات با خرد کردن اتحصار نهادهای کهنه بر توليد و توزيع اطلاعات زمينه های انقلاب اطلاعاتی دوران کنونی را قراهم ساخت. با اين حال تحولات کنونی جهان را تنها بر پايه شکسته شدن سيستم های انحصاری و ازاد گشتن نيروها و انرژی محلی نمی توان توضيح داد.
در فيزيک، در برابر مدل فیزیک هسته ای و انرژی اتمی، مدل ديگری نيز موجود است که اصطلاحا فيوژن ناميده می شود. بر پايه اين مدل، تلاقی و اتصال دو اتم نيز قادر است زمينه رهائی انرژی خفته را فراهم سازد. اين تنوری ميتواند مدل مناسبی را برای درک وفهم تجولات اجتماعی دوران فراصنعتی به دست دهد.
ويژگی روند های گلوبال – ديچيتال پيدايش شیکه هایی است که از طريق انان کمون های پراکنده انترنتی در شبکه بزرگتر و خارج از سيستم ها و اهرم های کنترل کننده محلی و ملی به يکديگر متصل شده و امکان کار مشترک و متحده کننده ای را بدست می آورند.
مثلاً موسسه "نابستر" توانست با اتصال البوم های الترونيکی موسيقی در منازل، يکی از بزرگترين بانک های موسیقی جهانی مجازی را پديد اورد و توان فيوژن گلوبال – ديجيتال را به نمايش گذارد. شرکت های بزرگ موسيقی نه از طريق رقابت که تنها از طريق احکايق حقوقی تنوانستند از نابودی کامل خود جلوگيری نمايند.
با نگاه به روند توسعه نرم افزار ها ميتوان به نقش و اهميت "فيوژن گلوبال" پی برد . هزاران چوان در اقصی نقاط چهان شبانه روز برای پاسخ به چالش های توسعه نرم افزار های ، بدون وایستگی به موسسه و يا تشکيلات معينی ، به فعاليت مشغولند . انواع کمون های انترنتی از " رابين هود" های نوين گرفته تا توليد کنندگان ويروس الکترونيکی، قدرنمند ترين شرکت های جهان را مورد تهديد قرار می دهند. بسياری از موسسات بزرگ اقتصادی با شناخت از اهميت اين نيرو به تنظيم و ارائه برنامه های گوناگونی برای بهره برداری و یا مقابله با آن دست زده اند. برای نمونه ميتوان از کمپانی فورد نام برد که در صدد است، طراحی اتومبيل های خود را از طريق شرکت ازادنه همگانی به پيش ببرد و از اين راه ميليوها دلار از مخارج طراحی خود بکاهد.
فيوژن گلوبال تنها موضوعی مربوط یه فناوری نيست و آثارش تنها بر اقتصاد و مناسبات اقتصادی محدود نمی گردد، به جرعت ميتوان گفت چنين پديده ای ، جنبش های سياسی و اجتماعی را بيش از فرایندهای اقتصادی ، تحت تاثير خود قرار داده است. در دهه هفتاد ميلادی اينده جهان به صورت دهکده های کوچکی تصور می گرديد که انقلاب اطلاعاتی انان را به يک ديگر متصل می نماید. در ان زمان به اين موضوع کمتر توجه می گرديد که بر بستر بهم پيوستن اين دهکده های کوچک، جنب و جوش های محلی و پراکنده ای که چندان تقشی در سياست ملی و جهانی ايفا نمی کردند توان انرا خواهند يافت که به حرکت ها و جنبش های قدرتمندی در عرصه جهانی تیديل گردند.
روند های گلوبال- ديجيتال با تضعيف و محدود ساختن ساختارهای حاکميت های ملی از يکسو امکانات بازگشت نيروهای مهار شده را به صحنه اجتماعی فراهم اورده اند و از سوی ديگر با ايجاد کانالهای لازم، نهرهای کوچک و پراکنده را به رودحانه عظيمی در سیاست جهانی تبديل ساخته اند.
بر عکس دوران گذشته که پهنه ملی ، جلوه جدلهای جنبش های " درون کشوری " به حساب ميامد و تناقضات و خصوصيات درونی هر جامعه مختصات جنبش های اجتماعی را معين مينمود ، در دوران کنون فيوژن گلوبال موجب گرديده است که عرصه های ملی در عين حال بستر جدل جنبش های گلوبال شده گردند.
جنبش ها اجتماعی چون گذشته نيروی خود را نه تنها از حوزه های ملی کسب می نمايند بلکه همچنين از توان جنبش های گلوبال شده کسب می نمايند.
جنبش های افراطی اسلامی که بنام های گوناگون در مقياس جهانی فعاليت ميکنند نمونه روشنی را از جنبش های پيش صنعتی که گلوبال گرديده بدست ميدهد. نه تنها مرزهای جغرافيايی و " منافع " ملی انان را از يکديگر جدا نمی سازد بلکه هريک "نيروی خود " را بخشی از " قدرت بزرگ" به حساب مياورد.
وزير اسیق خارجه فرانسه در يکی از مصاحبه های خود در توصيف شبکه تروريسم جهانی چنين گفت: « ما با يک سازمان روبرو نيستيم بلکه با شیکه نامرعی و گلوبالی روبروئيم. اين شبکه اگرچه دارای رهبری سنتی نيست اما در عين حال قادربه سازمان دادن عمليات پیچیده ای می باشد.»
تحولات دو دهه گذشته زمينه های تصادم سه جهان پيش صنعتی ، صنعتی و فرا صنعتی را فراهم اورده و فيوژن گلوبال سبب گرديده که چنين تصادمی در عرصه ملی دور افتاده ترين مناطق جهان نيز انعکاس يابد.
تغيرات و شتاب تغيرات
نزبيت(Nesbit) در کتاب "مگاترند" خود تحولات اجتماعی را بر پايه شکل گيری روندهای کلان توضيح می دهد . پيش از او توماس کوهن بر اهميت شکل گيری پاراديم های نو در روند تحولات تاکيد نموده بود. فيزيک مدرن به تصور ما از تغيرات يک سویه و وجود ثبات نسبی در کوچک ذرات هستی پايان داد. با اين همه بگارگيری هريک از مدل ها، سنتزها و پاراديم های ياد شده بدون در نظر گرفتن سرعت و شتاب تغيرات روندها، تصوير کاملی را ازسير تحولات طبيعی و اجتماعی به دست نخواهد داد. شتاب در پيدايش و سرعت گسترش روند های کلان مورد نظر نربيت تاثيرات متفاوتی را در جوامع برجای خواهد گذاشت. نغير کوچک در نرخ رشد جمعيت ميتواند سرنوشت های متقاوتی را نصيب جامعه سازد.
امروزه نيز چون گذشته موضوع شناخت از روندهای نوين و درک از تغيرات انان از اهميت اساسی برخوردار است. با اين همه در بررسی تحولات کنونی ما ناچاريم سه مولفه ديگر را محاسباتمان منظور داريم .. الف) مختصات تغير ب) سرعت تغير و پ) شتاب تغیير. به عبارت ديگر موضوعات و مفاهيمی که در گذشته پارامتر های تعين کننده ای در علوم طبيعی و رياضيات به حساب می امدند به مولفه های مهمی در شناخت تحولات سياسی اقتصادی و اجتماعی تبديل گرديده اند.
ما از زمانی که روز و نيمروز، بام و شام، نيازهای زمانی مراوده جامعه بشری را براورد می کردند، قرنها فاصله کرفته ايم . ساعت، دقيقه و ثانيه جامعه صتعتی نيز ديگر کفاف نيازهای علمی و مراوده ميان انسانها را نمی دهد. دهها معامله و فرایند مهم در زمان هائی کمتر از یک ثانيه شکل می گيرند. زمان جدید با "نانوثانیه" اندازه گیری می شود.
بيل گيت در يک گفتگو سرعت تغيرات را به شکل زير توضيح داده است:
" در سال ۱۹۹۰ زمان عرضه يك خودرو از پيدايش انديشه، طراحى، ساخت تا روانه شدن به نمايشگاه هاى فروش بيش از ۵ سال طول مى كشد. در ساخت خودرو ۱۵۰ عيب در ۱۰۰ خودرو مشاهده مى شد (۵/۱عيب در هر خودرو). در سال ۱۹۹۸ زمان عرضه به يك سال و نقص ها ى ساخت به ۸۱ رسيد (كمتر از يك عيب در خودرو). امروزه كوتاه كردن پاسخ به تغييرات پيش آمده در توليد در ۸ ساعت كارى و بلكه تا ۴ ساعت كارى يعنى در همان روز محدود شده است. بنابراين، فرهنگ شتاب را بايد در سازمان ها جارى كرد. به تعبير جك ولش، هر دگرگونى با خود فرصتى به همراه مى آورد و بنابراين سازمان ها بايد به جاى سستى، از دگرگونى ها نيرو بگيرند. چنانچه بى تفاوت كنار بنشينيم جنبه هاى منفى دگرگونى ها به ما خواهد رسيد، ولى اگر فعالانه گام در راه بگذاريم حتى مى توانيم جنبه هاى منفى را به جنبه هاى مثبت تبديل كنيم. در ده سال آينده، روند كسب و كار بيش از ۵۰ سال گذشته دگرگون خواهد شد. به همه كسب و كارها بايد هشدار داد كه حتى اگر تاكنون در وضعيت خود بى رقيب هستند ممكن است به زودى مورد هجوم بازيگران تجارت اينترنتى قرار گيرند.يعنى هيچ شركتى نمى تواند موقعيت خود را در بازار ايمن ببيند. به باور من راز سرآمد بودن هر شركت آن است كه تغييرات صحيح را در زمان مناسب انجام دهد."
در گذشته تغييرات بسيار كند صورت مى گرفت، در حالى كه امروزه شتاب تغييرات و دگرگونى ها بسيار زياد است. چگونه با تغييرات بايد برخورد كرد؟
در ميان انديشمندانی که به موضوع " نغير " و مختصات توجه فراوان داشته است چارلز هندي(CHARLES HANDY می باشد.
«سئوال: تغيير در تقسيم بندي شما به دو دسته تدريجي و ناپيوسته تفكيك شده اند و دنياي آينده را عصر تغييرات ناپيوسته ناميده ايد. تفاوت اين دو نوع تغيير در چيست؟
- چهل سال قبل اغلب مردم گمان مي كردند كه تغيير به معناي چيزي است كه كمي بهتر از وضع قبلي باشد. آنها اين تغيير تدريجي را انتظار مي كشيدند و از آن استقبال مي كردند. البته تغيير تدريجي ناگهان به تغيير ناپيوسته تبديل مي شود. سرعت تغيير افزايش يافته است. امروزه تغيير تصادفي تر و به تعبيري هيجان انگيزتر است. امروزه در بسياري از عرصه هاي زندگي اعم از كار، پول، صلح يا آزادي و سلامت يا خوشبختي نمي توانيم تغييرات را پيش بيني كنيم، حتي نمي توانيم با اطمينان بگوييم در زندگي خود ما چه اتفاقي خواهدافتاد. تغيير پيوسته البته تغييري راحت است. در چنين حالتي گذشته چراغ راه آينده است. چون اغلب مـــــردم تغيير را خوش نمي دارند، تغيير ازطريق بحران و ناپيوستگي بر آنها تحميل مي شود. هنگامي كه به گونه اي غيرمنتظره با چيزي تازه مواجه مي شويم يا وارد عرصه جديدي مي شويم روياروي امكاناتي تازه قرار مي گيريم و قسمتهايي از خودمان را كشف مي كنيم كــــه هيچگاه بر آن واقف نبوده ايم. "
" تغيير ناپيوسته مستلزم انديشيدن ناپيوسته است يعني ايجاب مي كند كه به تفكر واژگون بپردازيم. انديشه واژگون ناپيوسته هيچگاه موردپسند حاميان پيوستگي و حفظ وضع موجود نبوده است. تفكر واژگون از شخص دعوت مي كند كه مسائل نامحتمل را درنظر بگيرد. در زمانه ناپيوستگي هيچ امكاني را نبايد ازنظر دور داشت. زمـــــان زمانه خيال انديشي هاي تازه است. نگاه كردن به چيزها به صورت واژگون، از عقب به جلو، يا از درون به بيرون، شيوه اي براي برانگيختن نيروي تخيل و قدرت خلاقه ما در عصر سنت گريزي است. شخصي كه تصميم مي گيرد با هر كار كوچكي به مثابه فرصتي براي يادگيري برخورد كند درمي يابد كه آشپزي نيز مي تواند فعاليتي خلاق باشد. تفكر واژگون هيچ چيز را تغيير نمي دهد بجز شيوه تفكر ما را، اما همين تغيير مي تواند همه چيز را به كلي متفاوت سازد. اگر بخواهيم گرفتار سرنوشت قورباغه اي كه زنده زنده مي جوشد نشويم بايد در جستجوي تغيير ناپيوسته باشيم و از آن استقبال كنيم.» گفتگو با چالز هاندی – سايت اينده نگر )
بيل گيتس به شتاب تغيرات و هاندی به مختصات انان اشاره دارند . شتاب تغيرات ناپيوسته به راحتی ميتواند سيستم های بسته و بوروکراتيک را به سرعت تکه پاره نمايد.
در بخش نخست مقاله به فضای فراصنعتی اشاره گرديد ، در اين جا اشاره به اين موضوع نيز ضروری است که فضای جامعه صنعتی تنگ تر و کند تر از ان است که به تواند خود را با شتاب تغيرات دوران کنونی منطبق سازد. ميتوان از خود پرسيد که ايا سيستم توزيع اطلاعات در جامعه صنعتی و یامطبوعات سنتی قادرند توزيع کننده سيستم های توليد اطلاعات در جهان فراصنعتی باشند؟ به عبارت ديگر قايق کوچک هراندازه نيز تند رو باشند توان روياروئی با امواج بلند اقيا نوس ها را نخواهند داشت. فضای صنعتی با همه عظمتش فضای محيط بسته ايست که تاب و تحمل شتاب و سرعت تحولات جامعه فرا صنعتی را نداشته و دراين روياروئی، ديوار ساختارهای اقتصادی، فرهنگی و سياسی ساختارهای صنعتی ترک خورده و درهم می شکند . اين تصور که جوامع قادر خواهند بود، دستاورهای تحولات فراصنعتی را در خود جذب و هضم نمايند با حقيقت سازگاری ندارد.
تغيرات غالبا سرمنشا پيدايش پديده های نوين و بستر اصلاح و نابودی پديده های موجود بوده اند. از اينرو شتاب تغيرات در حاليکه ميتواند امکانات جوامع را توسعه گسترش داده و به توانمندی انان بيافزايد، همچنين قادر است به روند متروک سازی ثروت ها، سرمايه ها و ساختارهای فرهنگی، اقتصادی و سياسی شتاب بخشيده و با شوک های قدرتمندی ساختارهای سياسی و اجتماعی را تکه پاره نمايد
.
بسياری از کشورههای در حال رشد و هم چنين بسياری از موسسات افتصادی با معضل مهمی رویرو گشته اند : سرعت متزوک شدن تکنولوژی مورد استفاده، از قدرت و توان ان جوامع و موسسات افتصادی در بکارگيری تکنولوژی مدرن پيشی گرفته است. اين موضوع بويژه در جوامعی که سهمی در گسترش بانک های دانشی جهانی ندارند به شکل غم انگيزی خود را نشان می دهد. به عبارت ديگر اينده بسياری از جوامع تنها در بکار گيری و استقاده از تکنولوژی نوين بستگی نداشته بلکه هم چنين به ايجاد مکانيزم هایی است که جامعه را با شتاب تغيرات همرا سازد .
آتار سرعت و شتاب تحولات تنها به حوزه تکنولوژی محدود نگرديده بلکه تمام عرصه های زندگی اجتماعی را تحت تاثير خود قرار داده است . ساختارهای بغزنچ و پيچيده و بوروکراتيک که قادر به انجام کارهائی محدود اند به شدت در برابر سرعت و شتاب تغيرات مورد تهديد قرار خواهند گرفت و موفقيت نصيب سيستم های ساده و انعطاف پذير ی خواهد بود که قادر به انجام کارهای متنوع و بغرنجند .
اثرات پلوراليسم و شتاب تغيرات بر جنبش های سياسی ، ساختارهای دولت ، دمکراسی چيست ؟ ايا شتاب نغيرات را ميتوان به حوزه تکنولوژی و اقتصاد محدود ساخت ؟ شتاب نغيرات چه تاثيراتی بر مکانيزم های توليد سياست در جامعه بر جای می گذارند؟ پلوراليسم و شتاب تغيرات اثرات شگرفی بر دمکراسی و راهکارهای تحقق ان، دولت و ساختارهای دولتی، احزاب و مکانيزم های توليد سياست در جامعه بر جای گذارده است.
هنگاميکه در گذشته از موضوعاتی ماننده اراده اکثريت، اراده ملی و راهکارهای تحقق انان سخن به ميان ميامد پيش فرض بر اين بوده است که در روند نسبتا طولانی خوداگاهی از منافع ملی و اقتصادی به شکل گيری اکثريت نسبتا منسجم و پايداری می انجامد که ارابه دمکراسی جامعه به پيش خواهد برد. بروشنی ميتوان ديد که پلوراليسم و شتاب تغيرات، امکانات و شرائط شکل گيری چنين اکثريت منسجم و پايداری را به شدت محدود ساخته است. انچه اکثريت سيال ناميده می شود یه تدريج جايگزين اراده منسجم و پايدار گرديده است. اکثريتی که نيروهای شکل دهنده ان به طور داعمی متحول گرديده و محورهای شکل گيری ان نيز نه مولفه ای ثابت و نسبتا پايدار بلکه متغير و غالبا کوتاه مدت است.
جنبش سکولار ايران نيازمند ايجاد احزاب تشکيلات های مدرن سياسی است. چنين احزابی تنها در فضای چامعه فراصنعتی و با تکيه بر نيروها و ساختارهای سياسی اقتصادی ، فرهنگی و سياسی مدرن شکل می گيرند. جستجو برای یافتن مخرج مشترک ميان نيروهای سياسی دوران مدرنيته صنعتی که پس از تکه پاره شدن سوسياليسم در ميان روشنفکران رونق گرفته است، بنيان پلاتفرم های سياسی تشکيلاتهای قراصنعتی و گلوبال را تشکيل نمی دهند، بلکه پايه پلاتفرم های مدرن بر پايه ارزش هائی ميتواند پديد آيد که شرائط حاکميت انسان گلوبال را خارج از تنگناهای ملی، قومی و دينی جستجو می کنند.
احمد تقوائی
نوامبر 2004
ataghvai@hotmail.com
www.ayandehnegar.org
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴
احمد تقوائی
|
|